سفارش تبلیغ
صبا ویژن
< << 36 37 38 >


راز ساخت ایمیلهای پرفروش مشاهده در قالب پی دی اف چاپ فرستادن به ایمیل
مدیریت فروش

ایمیل هایی که بطور حرفه ای تهیه شده باشند می توانند فروش شما را بطور قابل توجهی افزایش دهند. در این بخش با ارائه فرمول دقیقی می پردازیم تا قادر به تهیه ایمیلهایی باشید که باز شوند، خوانده شوند و همچنین فروش شما را افزایش دهند.


با موضوعی گیرا و و جذاب شروع کنید
موضوع ایمیل مهمترین بخش آن است و خواننده با دیدن موضوع ایمیل تصمیم می گیرد که پیام را باز کردهو متن آنرا بخواند و یا از خواندن آن صرفنظر کند. در بخش موضوع می توانید سوالیبپرسید ،نتیجه ای را بیان کنید ، جایزه ای ارزشمند ارائه دهید یا دلیل ارسال ایمیلرا شرح دهید. اگر پیشنهاد ویژه ای با زمانی محدود دارید،آخرین فرصت را در سطر موضوعبیان کنید. اگر نام مشتری را بدرستی از طریق ایمیلش دریافت کرده اید میتوانید درسطر موضوع به نام خودش نیز اشاره کنید.دراینجا چندین نمونه از موضوعات موفقیت آمیزرا به شما ارائه میدهیم.
سلام،علاقه مند به مصاحبه با شما در روز پنج شنبههستم...
فقط تا پایان خردادماه – سی دی صوتی رایگان مرا دریافت کنید.تنها سههفته باقی مانده است.
در سه ماه اخیر هزاران نفر به عضویت وب سایت درآمدند. شماچطور؟


عنوان دوستانه ای بیفزایید
اگر نام دریافت کنندهایمیل را دارید از آن استفاده کنید. در غیر اینصورت از روشهای متداول خطاب کردناستفاده کنید مانند "سلام همکار عزیز"، "سلام خریدار گرامی". عنوان ایمیل را تاآنجا که می توانید شخصی و دوستانه سازید.
پیشنهاد مدیر سبز
در متن ایمیل تاآنجا که ممکن است از متون خشک و رسمی استفاده نکنید. استفاده از متون رسمی وبازارگانی باعث می شود، مشتری احساس کند که با یک سازمان طرف است و نه با یک فرددلسوز که کارش را بخوبی انجام خواهد داد. بجای نوشتن "جناب آقای بقوسیان، احترامااطلاعات درخواستی به پیوست ارسال شد." می توانید اینطور بنویسید " سلام آقایبقوسیان عزیز، بسیار خوشحالم که به محصولات ما علاقه مند شده اید، کاتالوگ محصولاترا برایتان ضمیمه کرده ام."


در پاراگراف اول ایجاد هیجانکنید
توجه خواننده را جلب کرده و دلیلی ارائه کنید که به خواندن ادامهدهد. شاید به طور غیر مستقیم بگویید که پیشنهاد مخصوصی فقط برای او دارید. بهتر استیک هدیه رایگان، تخفیف ویژه یا اطلاع قبلی در مورد فروش را تنها برای مشتریان پستالکترونیکی پیشنهاد کنید.


چند مزیت برتر خود را شرحدهید
جنبه هایی از محصول، خدمات، پیشنهاد و یا کالای رایگان خود را کهاز همه ترغیب کننده تر است انتخاب کنید. خود را از دیگران متمایز سازید. بسیاری ازایمیل های تبلیغاتی ایرانی هیچ مزیتی را ذکر نمی کنند. هیچگاه خود را بدون رقیبتصور نکنید. مزایای خود را طوری بنویسید که اگر خواننده چند ایمیل از رقیبان دریافتکرد، مقایسه آنها با ایمیل شما ، باعث خرید از شما شود.


اطلاعاتتاییدکننده فراهم کنید
گواهینامه ها، نشان های تقدیر، مطالعات موضوعی ،نمونه های موفقیت ، مقایسه قیمتها و جزئیات دیگری از این قبیل کمک می کنند تااعتراضات احتمالی مشتری قبل از خرید، بر طرف شوند.


مختصر و گیرابنویسید
تنها جزئیاتی را که از جذابیت بیشتری برخوردارند در ایمیل خودلحاظ کنید. اگر پیشنهاد شما احتیاج به گفتگوی طولانی تری در مورد اینکه چراخوانندگان باید پاسخ دهند، دارد ، نشانی وب سایت خود را برای مشاهده صفحات فروشطولانی و کامل در اختیار افراد قرار دهید.


متن را به مطالب کلیدی تبدیلکنید
حجم زیادی از مطالب فشرده ، برای خوانندگان دلهره آور و وقت گیرخواهد بود. از این رو من همیشه مطالب را با قرار دادن مزایا و نکات مهم، در جملاتکوتاه و کلیدی ، خواندن متن را آسانتر می سازم.


پیشنهاد اصلی را ارائهکنید
اگر وب سایت ندارید، پیشنهادهایتان را به صورت مستقیم و با زبانساده و فصیح در ایمیل قید کنید. بهتر است پیشنهاد های فصلی را انتخاب کنید. مانند: «کت زمستانی خود را قبل از سی ام آذر به خشکشویی بیاورید و ما 10 درصد تخفیف خواهیمداد، یا هنگامی که فروش کم است برای جذب مشتری از ایمیل استفاده کنید. مثال: «باخرید دو پرس غذا در هر دوشنبه، سه شنبه یا چهار شنبه از یک پیش غذای رایگان لذتببرید». اطمینان حاصل کنید که برای پیشنهادتان محدودیت زمانی در نظر گرفته اید یااز آنها درخواست کنید که ایمیل را برای نشان دادن اینکه این ایمیل را دریافت کردهاند با خود بیاورند.


روش پاسخگویی را برای خواننده مشخصکنید
همیشه به مشتری بگویید که دقیقا چه کاری باید انجام دهد. مثلابنویسید «برای اطلاعات بیشتر از وب سایت ما دیدن کنید» باشد یا «روز پنج شنبه 9اسفند ماه قبل از ظهر برای دریافت هدیه تان به ما تلفن کنید».


لینک وبسایت را به ایمیل اضافه کنید
اگر میخواهید مشتریان برای خواندن صفحاتکامل فروش، دانلود کوپن، یا انجام عملیات دیگر به سایت شما بروند اطمینان حاصل کنیدکه حداقل دوبار یکی در نیمه دوم ایمیلتان ویکی درست قبل از امضا، آدرس وب سایت راذکر کنید.


ایمیل را اختصاصی سازید
بخش پایانی بسیاری ازایمیل ها، خشک و غیر دوستانه هستند. این سوال پیش می آید که:«چه کسی این مطلب را مینویسد؟» برای جلوگیری از این تاثیر بخشی از شخصیت خودتان را به ایمیل منتقل کنید! حتی می توانید شوخی کوچک و کاملا مودبانه ای را اضافه کنید. به خاطر داشته باشیدشما در حال فرستادن پیام برای افرادی هستید که از پیش با آنها رابطه کاری دارید .پیام را به صورت دوستانه درآورید.


منبع : مدیر سبز

ترجمه صدیقه اوشنی



جلب اعتماد مشتری کلید موفقیت مشاهده در قالب پی دی اف چاپ فرستادن به ایمیل
مدیریت

 

نیاز مشتری را بشناسید، با محصول یا خدماتی آن نیاز را به سرعت و به گونه‌ای حرفه‌ای برآورده سازید و این کار را بلافاصله به دیگران نیز یاد بدهید. خلاقیت و نوآوری را از یاد نبرید و برای هر کاری که می‌کنید دلیلی محکم و مشتری‌پسند داشته باشید. در این مقاله سعی دارم که به برخی پرسش‌های مشابه شما پاسخ بگویم.

 

در تهران و حدوداً در انتهای خیابان بهشتی (عباس‌آباد سابق) فروشگاهی است که در ده سال اخیر پارچه‌ای بر سر در مغازه‌اش آویخته است: «حراج! به علت تغییر شغل …» آیا باور می‌کنید؟ آیا دیگر اعتماد می‌کنید؟ آیا این راهش است؟

ایجاد اطمینان در مشتریان احتمالی و جلب اعتماد آنان سخت‌ترین کار برای کسانی است که کالا یا خدماتی را برای عرضه در بازار دارند. می‌گویم سخت‌ترین کار است بخاطر آنکه پیش از هر اقدامی در خصوص آن، باید بسیار درباره آن فکر کرد و پس از تعیین استراتژی، تکنیک‌ها و تاکتیک‌هایی را آزمود و نهایتاً با برخورداری از یک ثبات رویه آن استراتژی را به اجرا گذاشت.

جلب اعتماد مشتری راههای مختلفی دارد و با توجه به نوع کالا یا خدماتی که ارائه می‌کنید، می توانید استراتژی‌های مختلفی را به کار برید. اما یک سری از کارها به نوع کالا یا خدماتی که ارائه می دهیم بستگی ندارد و به نوعی جزو اصول ایجاد اطمینان در مشتری و جلب اعتماد او به شمار می آید. در مقاله دیگری – که در همین بخش فارسی سایت آرشیو شده است برخی از آن اصول را برشمرده‌ام و بارها به این نیز اشاره کرده‌ام که بهترین کاسب‌های ما آن را به صورتی سنتی آموخته‌اند و خیلی سریع و حرفه‌ای به فرزندانشان این را آموخته‌اند و برای همین هم بسیار موفق بوده‌اند: اینترنت را به آنان بدهید و خواهید دید که ظرف چند هفته تجارت الکترونیک را هم رونق خواهند بخشید.

در این مقاله می خواهم تنها به یکی از راههای ایجاد اطمینان و جلب اعتماد مشتری بپردازم:

دلیل قانع کننده و مشتری پسند!
برای هر چیزی که به مشتری می‌گویید یک دلیل قانع‌کننده داشته باشید به طوری که مطمئن هستید که او حرف شما را باور می کند. برای اینکه شما پیش از اینکه بخواهید این استراتژی را در پیش بگیرید، لازم است که خیلی خوب درباره آن بیاندیشید و آن را از زوایای مختلف بسنجید و امتحان کنید. خودتان را جای مشتری بگذارید: «آیا خودم این حرف را باور می‌کنم؟» ببینید که بسادگی می‌توانید خودتان را و کلاه‌تان را قاضی کنید: «آیا من خودم این حرف را باور می‌کنم؟» با این شیوه، مطمئن باشید که اگر خودتان، حرف خودتان را باور کنید از هر لحاظ، مشتری شما نیز حرف شما را باور می‌کند و به این ترتیب شما یکی از راههای جلب اعتماد مشتری را آموخته‌اید. حال اجازه دهید که یک مثالی بیاورم: من فروشگاهی دارم که در آن می‌خواهم روی همه کالاهای آنالوگ، 50 درصد تخفیف بدهم و برای این کار تا پایان ماه مهلت گذاشته‌ام، – دلیل این کار کاملاً روشن است، همه‌ی کالاهایی را که ارائه می‌کنم دارند دیجیتال می‌شوند و من باید هرچه زودتر و بیشتر جلوی ضرر را بگیرم – اما از طرف دیگر می خواهم روی برخی از انواع دوربین‌های دیجیتال هم 50 درصد تخفیف بگذارم! در اینجا مشتری تعجب خواهد کرد و حس کنجکاوی‌اش به او می‌گوید لابد خراب از آب درآمده می‌خواهد از شرشان راحت شود یا اینکه از شما بپرسد چرا؟ به چه علت؟ چرا حالا؟ این مارک؟ و … در اینجاست که شما باید دلیل قانع کننده داشته باشید و اگر حرف و پاسخ بی ربط بدهید مطمئن باشید که اعتماد مشتری‌تان را برای همیشه از دست داده‌اید. اگر بگویید که برای تغییر شغل روی این نوع اجناس دیجیتالی تخفیف می دهید و بعد چنین تغییر شغلی هیچگاه رخ ندهد، چه اتفاقی می افتد؟ اما حالتی را در نظر بگیرید که شما حقیقتاً برای این تخفیف دلیل قانع کننده دارید، شما به مشتری می گویید: «می‌دانید؟ ما در چند ماه اخیر فروش خوبی نداشته‌ایم و باید بتوانیم اجاره مکان و حقوق بچه‌ها (کارکنان) را سر ماه و به موقع پرداخت کنیم و … ببینید که اگر فروشگاه شما پیش فروشگاههای همسایه معروف به عدم پرداخت سر ماه و به موقع حقوق کارکنانش باشد، بار دیگر اعتماد مشتری‌تان را برای همیشه از دست داده‌اید و او دیگر از شما خرید نمی کند.

در ایران متاسفانه و معمولاً بازاریاب‌های ما و فروشندگان ما یک استراتژی بیشتر یاد نگرفته‌اند و به قول خودشان : «همین ما را کفایت می کند و بس است و بیشتر از این هم نمی خواهیم!» – ببینید این غلط است که ما بگوییم می‌خواهیم «مشتری» به ما اعتماد نکند! این مشتری نشد، که نشد، می رویم سراغ یکی دیگر! فروشندگان ما راه را به خطا می‌روند وقتی مشتری را دست کم می‌گیرند دیده اید که اکثراً درست و حسابی جواب مشتری را نمی‌دهند، یا جوابهای سربالا می دهند، دلایل الکی، بی سر و ته و بی محتوا تحویل مشتری می‌دهند و به اصطلاح مشتری را سنگ قلاب می‌کنند. بعد می‌نشینند توی مغازه‌هایشان و از نبودن مشتری و وضع بد اقتصادی و تورم و دولت و مجلس و غیره شکایت می‌کنند! و این در حالی است که آنها که رمز و رموز کار را بخوبی می‌دانند به قول خودمان آرام آرام یکی شان را دو تا می کنند و دو تایشان را چهار تا و حسابی پول در می‌آورند و پس از مدت کوتاهی می‌بینید که فروشگاهشان هی بزرگتر و بزرگتر می‌شود و شعبه‌های گوناگونی این طرف و آن طرف باز می‌کنند. در عین حال، عده‌ای چون خود را در این میدان رقابت شکست خورده می‌بینند حرف و حدیث را پشت سر اینها آغاز می‌کنند: «نه بابا فلانی پشتش محکمه به فلان شخصیت و بهمان وزیر و وکیل و …» از اینجاست که به کار و اهمیت دادن به مشتری به عنوان یکی از عوامل موفقیت در کسب و کار، بازار شایعه و بدگویی و زیرآب زدن و چوب لای چرخ گذاشتن‌ها داغ می‌شود!

وقتی دلیلی قانع کننده و باورکردنی داشته باشیم، مشتری هم خودش را جای فروشنده می‌گذارد و این رابطه که به مرور مستحکم شود، اعتماد مشتری جلب می‌شود و این اعتماد به باور و یقین مبدل می‌گردد. یک اشتباه می‌تواند تمام باورها را به شک و بعد بی اعتمادی مبدل کند و فروشندگان ما باید خیلی مراقب این نکته باشند.

جلب اعتماد مشتری روی اینترنت، کاری بس مشکلتر است چرا که ارتباط رو در رو نیست و شما باید از طریق کلمات و جملات و عکس‌ها و صفحات و اطلاعات و پاسخگویی به موقع به نامه‌ها و نیازها و تسهیل سفارش و تحویل فوری و نمایش توصیه‌نامه‌ها و ارائه ضمانت‌نامه‌ها این حس را در مشتری یا مشتری‌های احتمالی خود بوجود آورید.

آنچه در این مقاله کوتاه آوردم یعنی «ارائه تنها یک دلیل قانع کننده به مشتری به عنوان یکی از کلیدهای موفقیت در جلب اعتماد او» تنها یکی از راههای جلب اعتماد مشتری است.

تابان خواجه نصیری

www.webfaqt.com

 



ارتباط موثر شغلی در محیط کار مشاهده در قالب پی دی اف چاپ فرستادن به ایمیل

 

ارتباطات شغلی

 

ارتباط موثر شغلی در محیط کار ، نقش وتقویت ارتباطات در مدیریت

در کسب و کار، روابط نقش مهمی بازی می کنند. وقتی با آدم های موفق صحبت می کنیم آنها دلیل موفقیت شان را در نوع رابطه و اعتمادی می دانند که بین شرکاء و دوستان برقرار کرده اند.حقیقتاً ایجاد روابطی خوب که منجر به تجارتی موفق گردد، کار مشکلی نیست. این کار به یک تنظیم ذهنی نیاز دارد. یعنی می بایست مترصد امکانات باشید و در عین حال به اعمالتان آگاه باشید. می توانید موانعی که در مسیر گسترش روابط مورد نیازتان پیش می آید از میان بردارید.

با افراد به طور مستقیم ارتباط برقرار کنید. مسئولیت برقراری ارتباط را برعهده دیگران نگذارید و از واسطه کردن دیگران پرهیز کنید.در کسب و کار، ( روابط ) نقش مهمی بازی می کنند،همه ما این موضوع را می دانیم اما اغلب آنقدر درگیر مسائل روزانه می شویم که به بهترین راه های ممکن برای ایجاد ارتباط فکر نمی کنیم.ما با چند تن از کسانی که توانسته اند روابط بسیار موفقی ایجاد کنند،گفتگویی داشته ایم تا یاد بگیریم روش آنها چیست و این نوع ارتباط چگونه به آنها کمک کرده است.

به نیازهای دیگران توجه کنید

همه می دانند که هدف از تلاش برای ایجاد ارتباط،در نهایت این است که بتوانیم با هم و در کنار هم کارکنیم،اما برای رسیدن به چنین هدفی می بایست ( توجه به دیگران ) را سرلوحه تلاش خود قرار دهیم.جری ایکاف (
Jerry Acuff) یکی از نویسندگان کتاب «مرز ارتباطات تجاری» در این باره می گوید: ""باید دقت کنید که دیگران برای چه چیز ارزش قائلند"" .
به اعتقاد وی،کلید دست یافتن به چنین چیزی در «صبور بودن» و «کنجکاو بودن» است.مدیر یک شرکت دیگر اظهار می دارد : برای پی بردن به این نکته که هنگام کار با دیگران چگونه می توان رابطه ای موفق برقرار کرد،می بایست زمان صرف کرد.کافی است،به حرفهای آنها توجه کنیم،آنگاه به خوبی درخواهیم یافت که به چه چیز نیاز دارند.

با دیگران تبادل نظر کنید

پی بردن به اینکه چه عاملی در افراد انگیزه ایجاد می کند نکته ای مهم است اما بلافاصله پس از آن باید بتوانید اعتماد ایجاد کنید.به اعتقاد «ایکوف» بهترین روش این است که با حالتی خستگی ناپذیر،ثابت قدم و قابل پیش بینی گام بردارید یعنی نشان دهید آنقدر ارزشمند هستید که دیگران بخواهند با شما ارتباط برقرارکنند.اما برای آنکه از نظر دیگران شخصیتی خود شیفته ( از خودراضی ) به نظر نرسید بهتر آنست که قبل از انجام هر کاری دیگران را در ایده های خوب خود سهیم کنید.
جان پالومبو (
John palumb ) رئیس شرکت بازاریابی DVC در این باره می گوید:«هرگاه کسی را ملاقات می کنم، اگر نکته آموزشی مفیدی را به او نگویم، کارم را به درستی انجام نداده ام ،حال چه او برای حرف من اهمیت قائل باشد چه نباشد فرقی نمی کند».او همیشه به افرادی که در دایره شغلی اش هستند فکر می کند و سپس آنها را به سوی
ابراز مشتاقانه عقاید و نقطه نظرات هدایت می کند.پالومبو می گوید: «متاسفانه اکثر مردم به حرف های هم گوش نمی دهند درحالیکه چه بسیار برایم پیش آمده که به خاطر توجه به حرف های دیگران توانسته ام از علایق آنها مطلع شوم و بر اساس آن گام بردارم.ممکن است به چیزی برخورد کنم و فکر کنم آها! در شرکت فلانی از این خوششان می آید،زیرا در ملاقاتی که با هم داشته ایم به حرف هایشان گوش کرده ام اغلب مردم حتی این کار را هم نمی کنند.»
 

واقعاً این کار نه زمان زیادی لازم دارد و نه پول بیشتری

یکی از اعضای هیئت مدیره یک بخش سرمایه گذار در تجارت کالای مصرفی به نام اندروویتمن (
Andrew Whitman ) ضمن دیدار از نمایشگاههای بازرگانی مربوط به صنعت غذا،یادداشت هایی برای ارایه به همکارانش برداشت.
بعدها روزی با یک عضو هیئت رئیسه که از رقبای سرسختش به شمار می رفت صحبت می کرد و وقتی متوجه شد که آن فرد نتوانسته از آخرین نمایشگاه دیدن کند،یادداشت هایش را در اختیار او گذاشت.
از آن پس این عمل "وتیمن" به عنوان یک عمل ارزنده در تقویت روابط تجاری رواج پیدا کرد.
ویتمن اعتقاد دارد:« اطلاعات مربوط به کار من انحصاری و سری نیست و من آنرا به هر کسی که به آن اطلاعات نیاز داشته باشد ارسال می کنم چرا که این راه خوبی برای تماس برقرارکردن با افراد است. »

او می گوید:
50درصد از افرادی که آن اطلاعات را دریافت می کنند یادداشت هایی برایم می فرستند بدین ترتیب،متقابلاً، نظرات جالبی به دستم می رسد و همین امر باعث تعمیم و زایش بحث های مهم حرفه ای ( فی مابین همتایان تجاری ) در مورد اوضاع جاری این صنعت می شود.

از هر موقعیتی برای برقراری ارتباط استفاده کنید

شما می بایست پیوسته در این فکر باشید که چگونه و کجا می توانید روابطی را ایجاد و آنها را تقویت کنید.یعنی از هر فرصتی مثل نوشیدن چای،صرف ناهار و شام و یا هر نوع ارتباط و تماسی که در مسافرت ها دست می دهد استفاده کنید و گرنه مجبور خواهید بود راه دور و درازی را برای رسیدن به این هدف طی کنید.
زمانی که رئیس شرکت مشاوره شروود (
Sherwood ) به نام مارتین پیچنسون ( Martin Pichinson ) از مقرش در لوس آنجلس در تلاش برای گسترش روابط تجاری اش با شرکت سیلیکون Silicon Valley بود از هر موقعیتی برای تماس با همتایان تجاری اش به سرعت استفاده می کرد.
او می گوید:وقتی کسی تلفن می کرد ومی گفت که احتمال دارد با من معامله ای داشته باشد و از من وقت ملاقات می خواست،صبح روز بعد در محل آنها حاضر می شدم و فرصت را از دست نمی دادم،یعنی با پرواز 5 صبح حرکت می کردم و ساعت 8برای صرف صبحانه در آن اداره بودم.
به اعتقاد وی،می بایست هر موقعیتی را به سرعت تأیید وگرنه رقبا این کار را خواهند کرد. موقعیت های از دست رفته بزرگترین مایه تأسف و اندوه یک رئیس یا مؤسس به شمار می روند.
« کریگ دانولف» که در رأس یک شرکت تجاری بازاریابی کامپیوتری است از اینکه نتوانست از موقعیت هایی که در«
Icat»بدست آورد استفاده کند،هنوز احساس تأسف می کند. ( آیکات، یک شرکت تجاری معتبر نرم افزای بود که دانولف در سال 1998 آنرا به Intel فروخت ).
دانولف می گوید:« آنوقت ها من حتی پیر امیدیار (
Pierre omidyar ) از ( Ebay ) را گاهی در کنفرانسها می دیدم و ما برای دقایقی با هم صحبت می کردیم. » اما دانولف هیچگاه فراتر از آن برخوردهای رسمی پیش نرفت.
او می گوید:« من به دنبال دولت یابی نبودم و گرنه همه زمینه ها برای ایجاد ارتباط مهیابود و با اندکی سعی می توانستم دوستانی داشته باشم و این دوستی می توانست برای آیکات هم سودمند و مفیدباشد ولی آنموقع هیچ دلیلی برای اینکار نمی دیدم. اغلب در روز ملاقات با افراد با آنها صحبت می کردم اما بعد از آن همه درگیر زندگی می شدیم و سرمان مشغول کار خودمان می شد و سراغی از هم نمی گرفتیم . »
 




بازاریابی به تعبیری ساده مشاهده در قالب پی دی اف چاپ فرستادن به ایمیل

نوشتار حاضر، نگاهی نکته ‌واردرباره  اصول بازاریابی دارد. نکاتی ظاهرا ساده که حتی بازاریابان، مدیران فروش و آنان که در این عرصه دستی بر آتش دارند، تاکنون کم‌تر از این زاویه به بازاریابی نگریسته‌اند. دکتر احمد روستا، استاد دانشگاه شهید بهشتی، مولف کتاب‌های بازاریابی در کارگاه آموزشی دومین نمایشگاه صنعت تبلیغات و بازاریابی، اصول بازار‌یابی را ساده گفت. البته ساده نه به معنای عامیانه. تسلط وی بر میراث غنی ادب و فرهنگ ایران و برخورداری از تخصص30 ساله‌اش، دنیای دیگری از بازاریابی را در ذهن ترسیم کرد.

دنیایی که نگرش ماکیاولیستی مبنی بر رسیدن به هدف با هر وسیله‌ای را نهی می‌کند، دنیایی که فقط سود بیش‌تر و فروش کالا را هدف نمی‌داند بلکه دنیای بازاریابی با اهداف متعالی را هدف می‌داند.
? به جای بازاریابی بگوییم دادوستد_ یا کسب و کار
? بازاریابی یعنی نیاز، عوامل رفع نیاز، دادوستد
? نیاز یعنی آنچه نداریم و داشتن آن وضع زندگی را بهبود می‌بخشد.
? خواسته یعنی تنوع نیاز.
? در کتاب «رقابت آینده» از پرفروش‌ترین کتاب‌های مدیریت در سال گذشته، آمده است که برخلاف تصور، مدیران دهه‌های آینده، مدیران رویایی، عاطفی، خیال‌پرداز و دارای هوش هیجانی هستند.
? بازاریاب حرفه‌ای کسی است که چیزی را تولید نکند مگر این‌که‌آنچه از نظر مشتری مناسب است. این یعنی مشتری‌مداری و نگرش بازاریابی نه فروش.
? بازاریابی ارزشی، یعنی هر چیز را بر اساس ارزش‌های مشتری تولید کنیم.
? ویژگی‌های فروشنده‌ حرفه‌ای برخورداری از تصویر، نگرش، دانش، حساسیت، تعصب و علاقه‌مندی و پختگی است.
? مدیریت فروش یعنی ناز خریدن و مدیریت خرید یعنی ناز کردن.
? بازاریابی قدیم بر کیفیت، خدمت و قیمت استوار بود و بازاریابی جدید بر سرعت، منفعت و سهولت.
? کاهش وفاداری مردم به برند (نام تجاری)، پدیده  بازاریابی امروز است.
? شاغل بودن زن و مرد الگوی مصرف را در عصر حاضر تغییر داده است.
? تحولات ناشی از موارد زیر هستند: رخوت، درماندگی و عقب‌ماندگی قوت‌، بالندگی و تشنگی / اضطرار، تصادفات و اتفاقات
? ما دیراندیش هستیم نه دوراندیش. یعنی دیر متوجه حقیقت می‌شویم.
? مدیریت عمر در زندگی نباید فراموش شود.
? معدل چهار «ت» برای موفقیت در بازاریابی: تلقین، تعلیم، تمرین، ترمیم.
? بازارسازی یعنی ایجاد سهم بازار، سهم مشتری.
? توسعه الزام کسب و کار و بازاریابی نیست بلکه در ذات آن نهفته است.
? به جای «قناعت» توانگر کند مرد را، در بازاریابی باید گفت «زیادت» ‌توانگر کند مرد را. زیاده‌طلبی در فکر کردن، کار کردن و…
? Stp در بازاریابی مهم است:
- تقسیم‌بندی مشتریان با بازار (Segmentation)
- بازار هدف (Target)
- موقعیت‌یابی،منزلت (Positioning)
? منزلت یعنی پسوند نام شما، حاصل استمرار رفتار است مانند حاجی ارزونی، اکبر جوجه و…
? منزلت مهم‌ترین توصیه به مدیران است یعنی آنچه در ذهن دیگران تداعی می‌شود.
? لیوانی که نیمی از آن پر است و نیمی دیگر خالی، نصفه است: واقع بین باشید.
? تمام زندگی دادوستد است و بازار.
? بازاردار یعنی مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM)
? راه میان‌بر موفقیت آن است که سعی و خطا همیشه لازم است. الگوهای موفق را ببینید.
? عوامل کلیدی موفقیت عبارتند از:‌کپی کردن (تقلید)، اصلاح، تغییر، نوآفرینی.
? طبق تحقیقات انجام شده در سایر کشورها، افراد راضی به 9 نفر پیام می‌دهند و افراد ناراضی به 21 نفر. پس رضایت مشتری را فراموش نکنید.
? علم، تجربیات طبقه‌بندی شده است.
? زیباترین لحظات تحول، عید نوروز است و نیز روز تولد و شب قدر.
? مدل حرفه‌ای شدن بر اساس مدل هفت «ت» توکل، تعهد، تخصص، تعلق، تداوم، تحول، تکامل.
? بازارداری در بازاریابی بسیار حساس است زیرا امروز، هزینهء یافتن مشتری جدید، سه تا 30 برابر حفظ مشتری موجود است.
? در بازارداری باید این مثل تغییر یابد: به جای
«نو که آمد به بازار
کهنه شود دل‌آزار» بگوییم
«نو که آمد به بازار
کهنه شود بهادار»
? سه رکن مهم بازاریابی:
1) بازار را بشناسید،
2) بازار را بسازید،
3) بازار را حفظ کنید
? دنیای امروز بازاریابی، دنیای مبتنی بر تحقیقات است نه تجربیات، اما آن‌چه مهم است پیوند تحقیقات و تجربیات است. تحقیقات+ تجربیات= مدیریت شبکه
? بیزنس، تجارت نیست، کسب و کار است، یعنی کسب کردن فرصت‌ها و کارآفرینی از طریق آن و «بیزینس من» یعنی کاسب کار!
? کاسب کار (بازاریاب) نباید دیکته بنویسد بلکه باید انشا بنویسد.
? ما نباید راجع به همه چیز اطلاعات داشته باشیم بلکه باید اطلاعات را در حد بنگاه خود کسب کنیم.
? بازاریابی فقط رضایت مشتری نیست بلکه فروشنده هم باید راضی باشد.
? ریشهء اصلی ورشکستگی‌ها بودن در اوج موفقیت است.
? سه نکتهء مدیریتی:
1) هیچ چیز ثابت نیست (مدیریت تحول)
2) هیچ‌کس کامل نیست (مدیریت کمال)
3) همه چیز نسبی است و وابسته به چیزهای دیگر (مدیریت سیستمی)
? مدیران یا مشکل‌شناس هستند یا مشکل‌گشا یا جامع‌نگر
? برای موفقیت، هم عوامل موفقیت دیگران را باید دید و هم عوامل شکست را. ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان.
? ریشهء شکست‌ها و موفقیت‌ها ناشی از این است که چقدر هر چیز را در جای خود قرار داده‌ایم.
? مدیریت از نگاه ادبیات فارسی پیوند دو بیت شعر از هر کدام یک مصراع است که می‌شود:
همه چیز به جای خویش نیکوست
اندازه نگه‌دار که اندازه نیکوست
بر این اساس مدیریت یعنی هر چیز را در جای خودش و در ظرفیت خودش به کار بردن.
? محیط یعنی جایی که در آن دو عامل فرصت و تهدید وجود دارد.
? محیط‌یابی و محیط‌شناسی یعنی شناختن فرصت‌ها سریع‌تر از رقبا و کم‌کردن تهدیدها و تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها
? بازار بزرگ‌ترین مرکز تحول است.
? بازارشناسی باید دایمی باشد و واحد تحقیقات بازار باید شکل بگیرد.
? اولین رمز موفقیت در بازاریابی، برخلاف بسیاری تصورات، «صادق بودن» است.
? اگر می‌خواهیم قوی باشیم باید مدیریت را متحول کنیم و برای تحول در مدیریت نباید پیچیده‌گویی کنیم باید ساده بگوییم. سادگی، زیبایی است.
? به‌عنوان یک بازاریاب، در بازار صنعتی با فروشنده و واسطه سروکار دارید نه مصرف‌کننده.
? دو نقش واسطه در بازار:
1) محقق شماست
2) مبلغ شماست
? عامل اصلی موفقیت صادرات در ایران، داشتن واسطه‌های بالفعل است.
? بالاترین اطلاعات مصرف‌کننده را واسطه‌ها به شما می‌دهند.
? دید یعنی دیدن آن‌چه دیگران نمی‌بینند.
? در رفتار مصرف‌کننده شش سوال اساسی مطرح است: where-when-what-why-who-how به عبارت دیگر «چی، چون، چرا، چه کسی، کی، کجا»
? شعار جدید بازاریابی: مشک آن است که خود ببوید همان که عطار بگوید.
? شکسته نفسی خود بازاریابی است، نه افراط، نه تفریط، بلکه اعتدال
? یاد نگیرید چگونه بفروشید بلکه خریدار باشید تا ببینید می‌خواهید از چه کسی خرید کنید.
? همدلی یعنی خود را به جای دیگری فرض کردن یک اصل بازاریابی است.
? Branding یعنی چهار «ن»: نامگذاری، نام‌سازی، نام‌وری، نام‌داری، نام بگذارید، نام بسازید، نام را ارتقا دهید، نام را حفظ کنید.
? روزی که برای ما اسم گذاشتند، برند شدیم.
? بازاریابی در سه واژه خلاصه می‌شود:
1) شناسایی (تحقیقات)،
2) شناساندن (تبلیغات)،
3) رضایت (خدمات)
? شناسایی، شناساندن، رضایت
کند بازاریابی را حکایت
? کتابداری نکنید، کتابخوانی کنید.
? کیفیت یعنی انطباق منابع با آن‌چه مشتری می‌خواهد.
? حقوق چهارگانه; حق آزادی، حق اطلاع‌یابی، حق شنیده شدن، حق ایمنی برای اولین بار توسط کندی در انتخابات آمریکا مطرح شد. حقوق جدید: حق حریم خصوصی، حق شهروندی.
? یک دختر 14 سالهء آمریکایی، جایزهء بهترین تعریف خوشبختی را از آن خود کرد. او گفته بود: خوشبختی یعنی رسیدن به نقطه  تعادل در زندگی.
ـ رضایت نسبی
ـ انتظارات=دریافت
ـ نارضایتی
ـ انتظارات
ـ دریافت
ـ رضایت بالا (شعف)
ـ انتظارات
ـ دریافت
? مدل چهار «ع» برای مدیران:
1) عقیده
2) عشق
3) عرضه
4) عمل (عملی/صالح)
? هرجا نام مشتری بود، فرصت هم هست.
? فرآیند بازاریابی ارزشی نوین: یافتن و شناختن ارزش‌ها، ایجاد و خلق ارزش‌ها، توزیع و عرضهء ارزش‌ها
? تحقیقات بازار، پچ‌پچ بازار را شنیدن است.
? با زبان مردم از آن‌ها سوال کنیم نه با زبان علم
? همیشه اولین پاسخی که از یک نفر می‌شنوید، پررنگ‌ترین آن است.
? آن‌چه جامعه  مدیریت امروز ایران، احتیاج دارد حساس شدن به عمر و زندگی است.
? دو ویژگی مهم بازاریاب: انطباق‌پذیری و انعطاف‌پذیری
? مدیر بازاریابی حتما یک عضو ارتباطات می‌خواهد.
? کیفیت از کیف کردن و از ته دل راضی بودن سرچشمه می‌گیرد. کیفیت یعنی آنقدر به انتظارات مشتری نزدیک شوی که خودت هم لذت ببری.
? درس اول فروشندگی، تو از مشتری سوال کن: می‌توانم کمکتان کنم؟
? جوان برای جوان می‌فروشد نه سالمند برای جوان.
? بازاریابی یعنی مدیریت ارتباطات و مدیریت ارتباطات یعنی نفوذ در دل (احساس) و فکر (عقل) مخاطب
? عوامل موفقیت زبدگان: مشورت، تحقیق، آموزش
? عمر، محدود است، غیرقابل پیش‌بینی است، برگشت‌ناپذیر است.
? موضوعات مورد توجه در تحقیقات بازار، اندازه‌گیری پتانسیل‌های بازار، تجزیه و تحلیل سهم بازار است.
? سهم نسبی بازار یعنی مقایسهء سهم بازار با اولین رقیب
? بازار یک سیستم باز اجتماعی است متشکل از فروشندگان، خریداران، واسطه‌ها و…
? تجزیه و تحلیل فروش هم از نظر مقدار و هم از نظر ارزش مهم است.
? بیش از 48 درصد محصولات جدید ایران در شش ماههء اول شکست می‌خورند.
? ما اول شتاب داریم نه شناخت.
? مدیریت یعنی مسیر درست رفتن و مسیر را درست رفتن
? امروز فرهنگ «زود، زیاد، آسان» مطرح است اما فرهنگ صادرات ما «دیر، کم، دشوار» است.
? فقط 5/2 درصد در نخستین برخورد، محصولات جدید را می‌پذیرند (زود)
? طرح تحقیق یعنی ماکتی که معمار برای ساختمان می‌سازد.
? گردآوری اطلاعات از طریق دیدنی‌ها (مشاهده)، پرسیدنی‌ها و پرسشنامه‌ها و خواندنی‌ها (مطالعه) صورت می‌گیرد.
طرح‌های مربوطه به شاخص رضایت شرکت خود را خودتان انجام ندهید.
? محقق واقعی باید قیف باشد نه فیلتر.
? تحلیل‌گر واقعی کسی است که پشت عدد را ببیند.
? مدیریت و کسب وکار شبکه‌ای: مدیریت مالکیتی، مدیریت ارتباطی، مدیریت شراکتی
? استراتژی‌های بازاریابی: تمایز، تمرکز، مزیت رقابتی
? کیفیت الزامی یعنی کیفیت حداقلی مانند استاندارد
? تمایز یعنی چیزی به مردم بدهیم که رقبا نتوانند به راحتی آن را بدهند.
? تمرکز یعنی به جای پخش گسترده، بخشی از یک بازار بزرگ را انتخاب کنید و لیدر باشید.
? مزیت قیمت تمام شده یعنی ارزان تولید کنیم نه این‌که ارزان بفروشیم.
? هیچگاه خود را گرفتار یک استراتژی نکنید بلکه از استراتژی‌های موازی (چندگانه) استفاده کنید.
? در هر بازار با یک استراتژی خاص وارد شوید.
? تدبر یعنی توان، دانش، بینش و روش; تدبیر یعنی توان، دانش، بینش، یورش و روش.

گردآوری: سعید میرشاهی
روزنامه سرمایه



رشد 30درصدی آگهی‌های آنلاین در سال 2008 مشاهده در قالب پی دی اف چاپ فرستادن به ایمیل

تبلیغات آنلاین

در این میان گسترش تکنولوژی و کاربرد آن در صنایع متفاوت پای تبلیغات اینترنتی را هم به این عرصه باز کرده است. تا جایی که این روزها تبلیغات آنلاین بیشترین حجم تبلیغات در کشورهای پیشرفته را در اختیار خودشان دارند. نگاهی به آمار و تحقیقات مختلف انجام شده در این زمینه نشان می‌دهد رشد تبلیغات آنلاین به حد چشمگیری رسیده و این روند رو به افزایش در سرتاسر دنیا ادامه دارد.

تحلیل‌گران موسسه تحقیقاتی IDC در این مورد می‌گویند کاهش قیمت آگهی‌های آنلاین، رواج تبلیغات آنلاین رایگان و افزایش ضریب نفوذ اینترنت مهم‌ترین دلایل این موضوع هستند. براساس جدیدترین گزارش IDC حجم درآمد حاصل از تبلیغات آنلاین در ایالات متحده در سال 2007 برابر 5/25میلیارد دلار بوده است و پیش‌بینی می‌‌شود که این رقم تا سال 2012 به 1/51میلیارد دلار برسد.

تحقیقات نشان می‌دهد که تبلیغات آنلاین تا چهار سال آینده در جایگاه دوم و بعد از تبلیغات مستقیم در رده‌بندی انواع تبلیغات در سطح دنیا قرار می‌گیرد. این در حالی است که این نوع تبلیغات این روزها جایگاه پنجم را در اختیار دارند.

در این میان گویا تبلیغات ویدئویی آنلاین توانسته‌اند طرفداران بیشتری را به خودشان جلب کنند تا جایی که درآمد جهانی حاصل از این تبلیغات در سال 2007 برابر 500میلیون دلار بوده و پیش‌بینی می‌شود این رقم تا چهار سال آینده به 8/3میلیارد دلار برسد.

در حقیقت این تقاضای کاربران است که تبلیغات را از پشت شیشه‌های تلویزیون به صفحه‌های رنگارنگ وب‌سایت‌های مختلف کشانده است. کاربران به تدریج پذیرفته‌اند که در تبلیغات ویدئویی آنلاین می‌توانند آنچه را که می‌خواهند در زمان و به تعداد دفعات دلخواهشان تماشا کنند.

تبلیغات جست‌وجوی اینترنتی هم بخش قابل توجهی از تبلیغات آنلاین را به خودشان اختصاص داده‌اند تا آنجا که این تبلیغات بیش از 40درصد تبلیغات آنلاین در ایالات متحده را در اختیار دارند. موتورهای جست‌وجوی آنلاین که بیشترین سهم را از تبلیغات جست‌وجوی آنلاین دارند، از این تبلیغات به عنوان منبع مهم درآمدشان استفاده می‌کنند. در این میان هم گویا GOOGLE که پرطرفدارترین موتور جست‌وجوی آنلاین دنیا است با 70درصد تبلیغات جست‌وجوی آنلاین بیشترین سهم را به خودش اختصاص داده است و بعد از آن مایکروسافت و یاهو در جایگاه‌های بعدی قرار دارند.

 

رکورد شکنی تبلیغات آنلاین در بازی‌های المپیک

کارشناسان معتقدند حجم تبلیغات آنلاین تا پایان سال 2008 به رشد 30درصدی می‌رسد. آنها مهم‌ترین و موثرترین دلیل چنین رشد چشمگیری را برگزاری بازی‌های المپیک در این سال‌ می‌دانند. البته علاوه بر اینها کاهش قیمت آگاهی‌های آنلاین از 5/2درصد در سال 2007 به 3/3درصد در سال 2008 موضوعی است که نمی‌توان به راحتی از تاثیر آن چشم پوشید.

این در حالی است که کارشناسان IDC پیش‌بینی می‌کنندکه به طور کلی صنعت تبلیغات آنلاین در فاصله سال‌های 2006 تا 2009 به رشد 85 درصدی دست پیدا می‌کند. در مقابل اما گویا تبلیغات چاپی در روزنامه‌‌ها در کشورهای پیشرفته رو به کاهش گذاشته است و انتظار می‌رود حجم این آگهی‌ها تا پایان سال 2009 تا 2/35درصد کاهش پیدا کند. با این حال نباید نمایشگرهای دیجیتالی بزرگ را فراموش کرد. این نمایشگرها شاید جدی‌ترین رقیب تبلیغاتی آنلاین باشند. تبلیغات در این نمایشگرها تا سال 2009 به رشدی برابر 9/5درصد می‌رسد.

با این اوصاف شاید تا سال‌های آینده صنعت تبلیغات هم به یک صنعت مجازی و پررونق تبدیل شود.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد / ندا لهردی



منشاء انقلاب کیفیت در ژاپن مشاهده در قالب پی دی اف چاپ فرستادن به ایمیل

 

مدیریت

دکتر دمینگ، نخستین آغازگر جدی و تدوین کننده روش های اجرایی مدیریت نوین جهان بر اساس مشارکت تمامی کارکنان و مدیریت ها (آنچه در ژاپن جریان دارد ) است که با مکتب مدیریت مشارکتی خود در جهان تولیدات صنعتی و خدماتی، تحولی شگرف پدید آورد.

وی در سال 1928 دکترای خود را در رشته ریاضی فیزیک از دانشگاه ییل ( Yale) اخذ کرد و سپس مدت ده سال در وزارت کشاورزی آمریکا، به عنوان کارشناس ریاضی فیزیک کار کرد. در ضمن این مدت به مسائل آماری که از طرف آقای " شیدهارت" بعنوان روش کنترل آماری فرایند تولید مطرح شده بود علاقمند گردید. با وجود کارهای بسیار شایسته ای که وی چه قبل از جنگ جهانی دوم و چه در زمان جنگ برای نجات صنایع از بحران ها انجام داد ولی به واسطه اوج موفقیت های اقتصادی در آمریکا، که بعلت شرایط بعد از جنگ برای شرکتهای آمریکایی ایجاد شده بود، آقای دمینگ از طرف موسسات صنعتی آمریکا تحویل گرفته نشد زیرا آنها می گفتند: وضع ما آنقدر خوب است که نیازی به تغییر روش مدیریتی خود و اجرای روش آقای دمینگ نداریم. وی در تابستان سال 1950 از طرف اتحادیه علوم و مهندسی ژاپن به آن کشور دعوت شد و روش کنترل کیفیت آماری را به مهندسان، مدیران کارخانجات و کارشناسان تحقیقاتی آموزش داد و در همین مدت مدیران عالی رتبه 100 موسسه تولیدی بزرگ را با روش مزبور آشنا ساخت. او در سال 1951 مجددا" به ژاپن برگشت و با 400 نفر از مدیران سطح بالای ژاپن نشست هایی تشکیل داد و در توجیه آنها اقدام کرد. در همان سال اتحادیه علوم و مهندسی ژاپن بالاترین جایزه صنعتی را جهت موسساتی که اقداماتی برجسته در بهبود کیفیت انجام داده بودند اختصاص داد و نام آن را " جایزه دمینگ " گذاشت. در این زمان، انقلاب کیفیت ژاپن آغاز شده بود.

گر چه آقای دمینگ این کارها را در سال 1950 در ژاپن انجام داده بود، ولی اهمیت آن برای غرب تا 1980 روشن نشده بود. از همین زمان بود که سمینارهای 4 روزه آقای دمینگ در آمریکا شروع شد.
نظریات آقای دمینگ بر این اساس استوار است که: تنها کیفیت برتر باعث افزایش بهره وری است و این امر باعث می شود که سهم فروش در بازار افزایش یابد و به صورت دراز مدت، پایدار بماند و باعث بقاء و موفقیت موسسه شود، وی اصولی جدید جهت موفقیت مدیریت تدوین کرده است که بنام اصول 14 گانه مدیریت دمینگ شهرت یافته است. علاوه بر آن بیماریهای مشترک مدیریت را در سرتاسر جهان به 7 مورد دسته بندی کرده و راه های علاج آن را نشان داده است.

نکات اساسی در نظریات وی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
? مشتری از ارکان اساسی خط تولید است.
? تنها رضایت مشتری کافی نیست، برای حفظ مشتری و تداوم تسلط بر بازار بایستی فراتر از انتظار مشتری تولید کرد.
? بهبود کیفیت موجب رشد مداوم و بهره وری روزافزون است.
? اهم نظریات پروفسور دمینگ در کتابی تحت عنوان " خروج از بحران" فراهم آمده است که متاسفانه تا زمان تدوین این مقاله متن کامل کتاب در ایران منتشر نگردیده است. تاکنون حدود 2 فصل از کتاب طی 10 شماره در مجله گزارش درج شده است که طی آن به توضیح اصول 14 گانه مدیریت پرداخته شده و فصل سوم که به بیماریهای مدیریت اختصاص یافته تاکنون نشر نیافته است.

به منظور آشنایی بیشتر با نظریات دمینگ چکیده ای از نظریات وی را در اینجا نقل می کنیم:
کتاب خروج از بحران، تمام بحرانها را ناشی از قصور مدیریت ها و تنها راه رهایی را نوع انقلاب مدیریت می داند. انقلابی که مدیران در راستای آن اعتقاد پیدا کنند که داروی تمام دردهای واحدهای تولیدی و خدماتی "کیفیت" است. بهبود کیفیت، بطور خودکار موجب ازدیاد بهره وری میشود، قیمت تمام شده تقلیل می یابد، با کیفیت مطلوب و قیمت تمام شده مناسب می توان بازارها را فتح کرد و از بحران اقتصادی سربلند بیرون آمد. در سر آغاز کتاب آمده است: " ناتوانی مدیریت در برنامه ریزی برای آینده، باعث هدر رفتن نیروی انسانی، مواد و ماشین آلات شده است. این ضایعات باعث بالا رفتن قیمت تمام شده می شود که مصرف کننده باید آنرا بپردازد. اما مشتریان غالبا" آمادگی آن را ندارندکه بهای این ضایعات را برای همیشه بپردازند، نتیجه این کار کاملا" روشن است و آن از دست رفتن بازار است و طبعا" از دست دادن بازار نیز باعث افزایش بیکاری و بحران اقتصادی میشود.



در ادامه آمده است: " امید داشتن به توسعه به وسیله سرمایه گذاری عظیم در ماشین آلات، امید واهی و عبثی است. آموزش گسترده روشهای آماری به کارگران تولیدی، و حتی ایجاد گروههای کنترل کیفیت، پاسخی برای این مساله نیست. تمام این اقدامات اثر خود را خواهند داشت. اما مشابه یک درمان موقتی و یک مسکن آنی خواهد بود که عمر بیمار را کمی طولانی تر کند. اما درمان اصلی مرض نخواهد بود بلکه تنها دگرگونی سبک مدیریت موجود غربی و تغییر روابط دولت با صنایع است که می تواند از سقوط صنایع غرب جلوگیری کند و شانس دوباره ای برای ارتقاء صنعت و رشد بهره وری غرب و مقلدان آنها که رو به افول است، بدهد ."
دمینگ معتقد است : " حقیقت این است که مدیریت نمی تواند تنها به وسیله تجربه اندوختن بیاموزد که چه کاری باید برای بهبود کیفیت و بهره وری، و رقابت صحیح با رقبا انجام دهد. حتی گفتن این که همه دارند تمام تلاش خودشان را می کنند نیز، جواب کافی و درستی نیست. ابتدا بایستی مردم بدانند که چه باید بکنند. اکنون دست زدن به تغییرات اساسی مورد نیاز است و اولین قدم در راه دگرگونی، یادگیری چگونگی تغییر دادن است."
دمینگ با اشاره به کنفرانسهای زیادی که برای چگونگی اندازه گیری بهره وری تشکیل می شود به نقل از " ویلیام- ای. کاندی " می نویسد: " ارزیابی بهره وری ، مانند آمار تصادفات است که مشکلات را به شما می گوید، ولی راه چاره ای نشان نمی دهد. این کتاب تلاشی در جهت نشان دادن راهی برای ارتقاء کیفیت است، نه ارزیابی آن. "

از دیدگاه دمینگ: " بهبود کیفیت باعث می شود که ضایعات نیروی انسانی، و اوقات ماشینی تبدیل به کالا و سرویس قابل استفاده شود و نتیجه آن باعث یک واکنش یا نتیجه زنجیره ای می شود که در روند آن، قیمت تمام شده کاهش می یابد و شرایط رقابت بهتری به دست می آید که باعث افراد شاغل می شود . حاصل ، ایجاد شغل بیشتر و باز هم میسر است. این واکنش زنجیره ای به صورت نوشته ای مقدس بر روی تابلوی تمام مدیران ژاپنی از سال 1950 به بعد در آمد:
بهبود کیفی - کاهش هزینه ها- افزایش بهره وری- تسخیر بازار- تداوم فعالیت- ایجاد اشتغال بیشتر، پروفسور دمینگ در پاسخ به این سئوال که آیا کشوری می تواند فقیر باشد؟ می گوید: " ژاپن در سال 1950 سرمایه منفی داشت. ژاپن در گذشته و چه در حال حاضر از نظر منابع طبیعی مانند نفت ذغال سنگ آهن، مس، منیزیم و حتی چوب فقیر است. علاوه بر این، محصولات ژاپنی در آن زمان به بنجلی معروف بود. قیمت محصولات ژاپنی ارزان ولی به سختی مناسب بود. ژاپن در آن زمان برای تامین غذا و ماشین آلات مورد نیاز خود بایستی کالا صادر می کرد. اما در این مبارزه، فقط می توانست از طریق کیفیت پیروزی به دست آورد و بس. ژاپن این کار را کرد و نشان داد که هیچ کشوری نمی تواند و نباید فقیر باشد. اگر در امر کیفیت قدم اصولی بردارد. تولید یک سیستم است. ارتقاء کیفیت شامل کلیه مراحل خط تولید، از ورود مواد به کارخانه تا تحویل کالا به مشتری و خدمات بعد از فروش است.
اگر ژاپن را نمونه فرض کنیم، بنابراین هر کشوری هم که دارای نیروی انسانی کافی و مدیریت خوب باشد، می تواند محصولاتی بر اساس استعدادها و امکانات خود جهت عرضه به بازار، تولید کند. بنابراین هیچ کشوری نباید فقیر بماند. برای موفقیت و پیشرفت، هیچ ضرورت ندارد که منابع طبیعی به وفور وجود داشته باشد، زیرا: سرمایه اصلی هر ملت، به مردم و مدیریت و دولت آن بستگی دارد، تا منابع طبیعی آن
نویسنده کتاب " خروج از بحران " ادامه می دهد: " در یکی از جلساتی که در یکی از شرکتها تشکیل شده بود، سئوال کردم که شما در باره بهبود کیفیت و ازدیاد بهره وری چه برنامه هایی دارید و چه کاری می خواهید بکنید؟ به من پاسخ دادند: " هر کس بیشترین تلاش خود را به کار می برد و بهترین اقدامات ممکن را انجام می دهد." اما به کار بردن جملات و عباراتی مثل " بهترین و بیشترین تلاش ها و اقدامات " نه درست است و نه کافی، البته بهترین تلاشها لازم و ضروری است. ولی بدبختانه بهترین تلاشها توسط افرادی که در رده های مختلف مسئولیت دارند اگر همراه با به کارگیری اصولی جهت رهبری نباشد، نه تنها مفید نخواهد بود بلکه زیانهای جبران ناپذیری نیز به وجود خواهد آورد. تصور کنید: اگر افراد بدون اینکه بدانند چه باید بکنند، بهترین تلاش خود را به کار ببرند چه فاجعه ای به بار خواهد آمد! سعی و تلاش بایستی مستمر باشد.

- فرض کنیم:
1 ) همه تک تک بدانند
2 ) همه تک تک بهترین سعی خود را به کار برند. حاصل، پراکندگی معلومات و تلاش خواهد بود و نتیجه کار، از هدف مورد انتظار بسیار فاصله خواهد داشت. تنها کار گروهی، و رهبری یک تیم است که می تواند تلاش مفید و مستمر را، همراه یک سلسله معلومات و دانش های مفید و سازنده پدید آورد، و هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزین آن شود. "
وی می افزاید: " حمایت مدیران، و تعهداتشان برای تمام عمر جهت بهبود کیفیت و ارتقاء بهره وری به تنهایی کافی نیست، آنها بایستی درک کنند که برای چه چیزی تعهد می کنند. این تعهد قابل تفویض و واگذاری به دیگری نیست. حمایت خشک و خالی از افراد کافی نیست، بلکه عمل، شرط اساسی و اصولی است. "
کتاب " خروج از بحران " در مورد نقش انسان در افزایش بهره وری می نویسد: " این تصور و فرض غلطی است که با سختی گرفتن و نصب ماشین آلات و ابزار مدرن و کامپیوترهای پیشرفته می توان کیفیت و بهره وری را بهبود بخشید، بی آن که جایی به انسان داده باشد " خلاصه اصول 14گانه آقای دمینگ برای ایجاد تحول و دگرگونی در مدیریت، در کتاب " خروج از بحران" چنین بیان گردیده است:
? ایجاد یک عزم و اراده دائمی و مستمر در مدیریت، برای ارتقاء کیفیت در تولید کالاها یا خدمات با هدف این که توانمندی لازم را برای رقابت در بازار به دست آورد و تجارت شرکت و موسسه به قوت خود باقی و پایدار بماند و علاوه بر آن اشتغال جدید هم به وجود آورد.
? به کارگیری فلسفه جدید: ما در عصر جدید از دوران اقتصاد هستیم. مدیریت غربی برای مبارزه جدی بایستی از خواب بیدار شود، با مسئولیت خود آشنا شود و رهبری تغییرات و تحولات دائمی را بر عهده گیرد.
? باید از تکیه بر تحصیل کیفیت از طریق، بازرسی - یا کنترل و مچ گیری افراد- دست کشیده شود. به عبارت روشن تر باید حذف بازرسی در تولید انبوه، و جایگزین کردن ایجاد کیفیت در فرآیند تولید به جای بازرسی و مچ گیری، عملی گردد.
? باید به روش رایج در خرید، که در آن فقط " قیمت " ملاک انتخاب است، خاتمه داده شود و به جای آن، به تقلیل قیمت کل تمام شده توجه داشت. ضمنا" حرکت باید در جهتی باشد که هر یک از اقلام موارد مورد نیاز از یک فروشنده، خریداری شود نه آن که همه یا اکثر مواد، فقط از یک جا تهیه شود. البته روابط ما با فروشندگان و تامین کنندگان مواد، مورد نیازمان، بایستی مبتنی بر داد و ستد دراز مدت، بر پایه اعتماد و دلبستگی باشد، تا بتوانیم روی هدف تقلیل قیمت کل تمام شده کالاها یا خدمات خود، با اطمینان، حساب کنیم.
? روش تولید و یا ارائه خدمت را باید بطور دائم و پیوسته بهبود بخشید تا کیفیت ارتقاء یابد، بهره وری افزایش پیدا کند، و قیمت تمام شده بطور دائم کاهش داشته باشد و در هیچ مرحله ای توقف نکند.
استقرار مداوم روش آموزش ضمن خدمت در موسسه، بدین ترتیب کارکنان شرکت هرگز در جا نمی زنند و بطور دائمی ، مجهز به اطلاعات روز و یا یافته های جدید می شوند.
? برقراری روش رهبری، هدف از نظارت و سرپرستی باید آن باشد که به افراد ( کارکنان ) ماشین آلات و ابزار کمک کند تا کار به صورت بهتری انجام شود. دیدگاههای مدیریت از نظر سرپرستی باید مورد اصلاح و تجدید نظر قرار گیرد و همچنین سرپرستی کارگران تولیدی باید دگرگون شود.
? هر گونه ترس و نگرانی و منجمله بیم اخراج و قطع همکاری را از سازمان خود دور کنید تا همه بتوانند با خیال آسوده بطور موثر برای سازمان کار کند.
? سدها و دیوارهای جدایی و نفاق را بین قسمتها فرو ریزید. افراد در پژوهش، طراحی، فروش و تولید بایستی به صورت یکپارچه و گروهی مانند یک تیم ورزشی، کار کنند تا موانع و مشکلاتی را که ممکن است در رابطه با تولید محصول و خدمات، یا چگونگی استفاده از آنها، وجود داشته باشد، پیش بینی و رفع کنند.
? از شعار دادن، موعظه کردن یا برقرار هدفهای کار، یا انتظار کار بدون نقص و یا تنظیم سطح بهره وری جدید، خودداری کنید. نصیحت و موعظه اثر معکوس دارد و باعث ایجاد روابط نامطلوب بین کارکنان با یکدیگر از یک طرف و کارکنان و مدیریت ها از طرف دیگر می شود. چون تقصیر بسیاری از دستاوردها، که دارای کیفیت بد و بهره وری م هستند، به گردن سیستم های موجود است و برای بهبود آنها کاری از کارکنان ساخته نیست و اساسا" خارج از اختیارات و مسئولیتهای آنهاست.
الف) از برقرار کردن استانداردهای کمی برای تولید در سطح کارخانه خودداری کنید و در عوض " رهبری " را جایگزین این روش سازید.

ب) از بکارگیری روش مدیریت بر اساس هدف گذاری ( MBD ) پرهیز کنید. از شیوه های مدیریت بر اساس ارقام و هدفهای کمی اجتناب ورزید و به جای آن از شیوه رهبری استفاده کنید.
الف) موانع و مشکلاتی را که باعث می شود تا کارگر از کاری که انجام می دهد رضایت خاطر نداشته باشد، از میان بردارید. باید مسئولیت سرپرستان، از مراقبت صرفا" " کمی " به توجه " کیفی " تغییر پیدا کند.
ب) سدها و موانعی را که باعث می شود مدیران و مهندسان از انجام کارها و وظایف خویش رضایت خاطر نداشته باشند، از بین ببرید، به این معنی که از مقایسه و ارزیابی افراد خودداری ورزید و ارزیابی مشاغل را بکلی حذف کنید.

? یک نظام آموزشی و خودبهسازی جدی و قوی به وجود آورید.
? ترتیبی فراهم کنید که همه در این دگرگونی مشارکت داشته باشند. زیرا دگرگونی در مدیریت، کار تمام افراد سازمان است نه کار یک فرد یا گروه.

منبع : سایت فکر نو



ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ