

رنگ محل کسب و کار شما | ![]() |
![]() |
![]() |
به عنوان صاحب کسب و کار چه بسا درک مشخصی از رنگ پول داشته باشید اما از رنگ کسب و کار چه تصوری دارید؟ بیاموزید که چگونه رنگ مناسب با خلق تصویری مثبت قادر است مشتری را بر خرید از شما ترغیب نماید یا بالعکس دریافت نارسایی از کسب و کار شما به وجود آورد .
|


صنعت تبلیغات در تسخیر امپراتوری جدید-2 | ![]() |
![]() |
![]() |
مقالات تبلیغات |
مکاتبات همراه، آموزگار همراه، خاطرات همراه، تجارت همراه، سرگرمی همراه، تلویزیون همراه و ...! به موازات توسعه شبکه ها و اپراتورهای نسل جدید تلفن همراه، فراهم آوری محتوای مورد نیاز جامعه مصرف کننده از اهمیت زیادی برخوردار خواهد بود.
![]()
این برترین مزیت این ابزار است که با وزنی ناچیز قادر است حجم زیادی از اطلاعات را در قالبهای گوناگون دیداری، شنیداری، نرم افزاری در خود ذخیره کرده و به راحتی و به هر تعداد آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد. اهمیت این ابزار ارتباطی با کمی تامل و تعمق در این چشم اندازها درک می شود: *امروزه تقریبا برایمان قابل باور نیست که شخصی تلفن همراه نداشته باشد. *هیج مساله ای به اندازه ی جا گذاشتن تلفن همراه، ما را عصبانی و مضطرب نخواهد کرد. *هر روز بارها و بارها و به بهانه های گوناگون گوشی خود را وارسی کرده و به صفحه نمایش آن نظری می اندازیم. *بخشی از دغدقه های هزینه ای اکثر مردم، بلاخص جوانان به خرید مدل های جدیدتر(و با امکانات بیشتر) تلفن همراه اختصاص دارد. نتیجتا می توان تلفن همراه را «ابزار درجه یک چند منظوره ارتباطی انسان امروزی» نامید یا به تعبیری محبوب ترین، ارزشمند ترین و شخصی ترین وسیله ی ارتباطی وی. حال اگر بتوان با استفاده از سامانه ای مدرن ، یکپارچه و چند منظوره با صاحبان این ابزار به شکلی نوین و جذاب ارتباطی مستمر برقرار کرد ، اتفاق مبارکی رخ خواهد داد که نتایج پربار آن در عرصه های گوناگون اطلاع رسانی، تبلیغات و فرهنگ سازی به زیباترین و کاربردی ترین شکل ممکن متبلور خواهد شد. تلفن همراه همان ارتش ارتباطات است که به عنوان تیتر معرفی شده است.یک ارتش منظم، منسجم، پیشرفته و از همه مهمتر یک " ارتش یک نفره" ، ارتشی مسلح به چندین جنگ افزار(رسانه) مدرن، اطلاعات دقیق(شبکه های اینترنتی و مخابراتی و...) که در دقت شلیک به اهداف، ماندگاری، تاثیر مستقیم وعمیق آن، شکی بر جای نخواهد ماند که صنعت اطلاع رسانی و تبلیغات به مدد بکارگیری هوشمندانه از این "ارتش یک نفره اطلاع رسانی" دچارتحولات عظیمی در معادلات فعلی خود خواهد شد. دورنمایی از این تحولات : · اطلاع رسانی در حوزه های ملزومات زندگی شهری (تحقق دولت الکترونیک همراه) · تامین نیاز جامعه به محتوای فرهنگی دیجیتالی مناسب (فرهنگ سازی همراه) · اطلاع رسانی در مورد خدمات سازمانهای دولتی و خصوصی (خدمات همراه) · انتشار اخبار و گزارشهای اقتصادی مورد نیاز مردم (اخبار همراه) · فراهم آوری امکانات سرگرم کننده(سرگرمی همراه) · امکان معرفی محصولات و خدمات شرکت ها در قالب جدیدترین رسانه آنهم از طریق محبوب ترین ابزار شخصی و تحقق پدیده ای بنام تبلیغات همراه با قابلیت به اشتراک گذاری آسان و بهره گیری از ظهور پدیده ای نوین در صنعت تبلیغات و اطلاع رسانی تحت عنوان "تبلیغات با امکان تکثیر سلولی".(مانند آنچه که در زیست شناسی به آن تقسیم سلولی اتلاق می شود). · صرفه جویی در هزینه های عملیاتی، نیروی انسانی، حذف هزینه های گزاف در شیوه های اطلاع رسانی رایج ( کاغذ، هزینه های چاپ و غیره) · ماندگاری و در دسترس بودن اطلاعات با قابلیت اشتراک گذاری در کسری از دقیقه ! · در بحث تبلیغات و اطلاع رسانی که ضامن بقای شرکت های موفق در بازار پر تلاطم رقابت می باشد، درصد تاثیر گذاری محتوای تبلیغاتی و ارسال مستقیم و جذاب پیام ترغیب به انتخاب محصول، به مخاطبان از اهمیتی ویژه ای برخوردار است که خوشبختانه توسط این ارتش یک نفره ، اطلاع رسانی به جذاب ترین شکل ممکن (عرضه ی چند رسانه ای محتوا) و از طریق شخصی ترین و مهمترین ابزار ارتباطی زندگی انسان امروزی (تلفن همراه) انجام می شود. · مخاطب امروزی پیوسته در جستجوی تجربه روشهای جدید برقراری ارتباط است و این "ارتش یک نفره" پیروز مطلق این آوردگاه رقابت و کشمکش خواهد بود ضمن آنکه "تجربه برند" از طریق کمپین های تلفن همراه به زیباترین و جذاب ترین شکل ممکن رخ خواهد داد.پلتفورم های ارائه دهنده محتوای اطلاع رسانی- تبلیغاتی این "ارتش یک نفره" با توجه به جذابیت و تازگی روش ، به سرعت بر محبوبیت و مقبولیت آن خواهند افزود. آینده دستخوش تحولاتی عظیم در صنعت اطلاع رسانی و تبلیغات خواهد بود که نقطه سرآغاز آن، بکار گیری هوشمندانه از "ارتش یک نفره ارتباطات" خواهد بود. |


مدیریت نام تجاری - بخش اول | ![]() |
![]() |
![]() |
![]()
چکیده در این مقاله به منظور ارائه راهکار برای موفقیت مدیران بازاریابی در دستیابی به اهداف نام تجاری(Brand) و همچنین اثربخشی تلاشهایی (از قبیل موضعیابی، تبلیغات و ...) که در جهت ارتقای ارزش برند. (نام تجاری) صورت میگیرد، مفهوم مدیریت نام تجاری در مؤسسات تولیدی را مطرح کردهایم. مدیریت نام تجاری در مجموع تلاش دارد تا با هدفگذاری، برنامهریزی، اجرا و کنترل، برای نام تجاری ایجاد ارزش کند و سپس در جهت حفظ و ارتقای ارزش آن بکوشد. در این مقاله، با دیدگاه بلندمدت و راهبردی به ارائه شیوة مدیریت نام تجاری پرداختهایم. در ابتدا معیارهایی را برای تعریف ارزشهای هستهای نام تجاری و چگونگی خلق یک نام تجاری منسجم ارائه کردهایم و سپس با بیان معیارهایی که مصرفکنندگان با آن نام تجاری را ارزیابی میکنند، لزوم انجام تحقیقات بازار را خاطر نشان ساختهایم. در این تحقیقات، صفاتی را که مورد توجه مصرفکنندگان در مورد هر کدام از معیارها است، شناسایی میکنیم و با استفاده از این صفات و درجهبندی آنها توسط مصرفکنندگان، ارزیابی ذهنی ایشان را از نام تجاری شناسایی کرده و با استفاده از چارچوبی که بر این معیارها استوار است، راهبردهایی متناسب با موقعیتهای مختلف هر نام تجاری ارائه کردهایم. با انتخاب یک راهبرد و اجرای آن نوبت به ارزیابی و ارائه بازخورد برای کنترل و اصلاح میرسد. معیارهایی را برای این کار ارائه کردهایم که میتوانند در ارزیابی عملکرد نام تجاری ما را یاری دهند.
هدف : پس از اینکه بیانیه ارزشهای هستهای نام تجاری را اعلام کردیم ، لازم است که برای برند هدف یا اهدافی تعیین شود که هم در راستای بیانیه ارزشهای هستهای آن است و هم مبنایی اجراییتر نسبت به بیانیه خواهد داشت. با تعریف بیانیه و اهداف نام تجاری است که مدیر برند میتواند تعبیر شخصی خود را با دیدگاه عموم مقایسه کند و ابزاری برای کنترل داشتهباشد و از جانب دیگر حتی با تعویض آژانس تبلیغاتی (به خصوص در مواقعی که هدف احیای مجدد برند است) بازهم از مسیر دستیابی به هدف منحرف نخواهد شد. تحلیل عوامل داخلی: از آنجا که بسیاری از نامهای تجاری که شکست خوردهاند فقط تحت تأثیر عوامل خارجی نبوده و عوامل داخلی نیز بر آن تأثیر دارند، از جمله مهمترین عوامل درونی که میتوانند بر دستیابی به هدف نام تجاری تأثیر بگذارند (جدای از عوامل سازمانی و سایر عوامل مدیریتی) نگرش و دیدگاه اعضای تیم است که روی نام تجاری کار میکنند. لازم است بررسی شود که آیا همه اعضای تیم دیدگاهی سازگار با ارزشهای هستهای نام تجاری دارند. از این رو لازم است که یک گروه مستقل، دیدگاه اعضا را درباره ارزشها بررسی کنند. به روشنی پیدا است که بیانیه ارزشها و اهداف نام تجاری باید سرلوحه تمامی اعضای گروه قرار گیرد. تحلیل عوامل خارجی: از آنجا که مشتریان از مهمترین عوامل خارجی هستند که حتی بیانیه ارزشها و اهداف نام تجاری در راستای نیاز آنها و توجه به الزامات بازار هدف تنظیم شدهاست، باید با تحقیقات بازار گسترده، ارزشهای مشتریان و نیازهای آنان را به صورتی دقیق شناسایی و تجزیه و تحلیل کرد تا هم از ارزشهای بازار هدف آگاهی یابیم و هم اطمینان یابیم که استراتژیهای گذشته توانستهاند به خوبی ارزشهای نام تجاری را به مصرفکنندگان انتقال دهند.
تدوین، ارزیابی و انتخاب استراتژی: در گام بعد، مدیریت نام تجاری در موسسه تولیدی با ترکیب کردن توانائیها ، شایستگیها و مهارتهای اعضای تیم برند و عوامل خارجی اثرگذار بر آن ، به تدوین استراتژیهایی که در چارچوب بیانیه ارزشها و اهداف نام تجاری هستند، خواهد پرداخت. دی ای چرناتونی(DE Chernatony) مک ویلیام (MC William) به منظور تدوین استراتژی برند روشی را ارائه کردهاند که با استفاده از آن میتوان به تدوین وانتخاب استراتژی متناسب با شرایط و مقتضیات مبادرت ورزید. البته پیش از بهکارگیری این روش لازم است که با انجام تحقیقات بازار به ارزیابی جایگاه نام تجاری در ذهن مصرفکنندگان پرداخت و سپس بنابر شرایط اقتضائی نام تجاری در هر کدام از مؤلفهها و جایگاه آن در ماتریس تعریف شده، استراتژی مناسب را تدوین کرد.
پیش از هر چیز لازم است بدانیم که نام تجاری پدیدهای است کلنگر و نباید ارزشهای نام تجاری را به صورت جداگانه تحلیل کرد بلکه باید این اجزا را مرتبط با هم نگریست و در جهت خلق نام تجاری باید تمامی اجزای ارزشی آن نام تجاری را با هم منسجم کرد بهگونهای که بین آنها همافزایی ایجاد شود تا نام تجاری قدرتمندی را بنا کنند . با تکیه بر راهکارهای زیر میتوان تشخیص داد که چگونه باید اجزای مختلف نام تجاری را با هم پیوند زد و با خلق یک نام تجاری قدرتمند، میتوان موضع بهینهای را در ذهن مصرفکنندگان و بازار هدف ایجاد کرد. برای موضعیابی نام تجاری از پیوند سه مؤلفه تشکیلدهندة نام تجاری بهره میبریم: مولفه کارکردی : محصول یا خدمت چه کاری را انجام میدهد؟ مولفه روانشناختی : کدامیک از نیازهای انگیزشی، موقعیتی یا نقش توسط محصول یا خدمت برآورده میشود؟ مولفه ارزیابی کننده : نحوه ارزیابی مصرفکننده از نام تجاری چگونه است؟ (نام تجاری چگونه ارزیابی می شود؟) سپس با پیوند زدن و انسجام این سه مولفه، نام تجاری بنا میشود. (شکل1) این تعریف از نام تجاری از طرز تفکر مصرفکننده نشأت میگیرد، زیرا مصرفکننده هرکدام از این مولفهها را به صورت جدا از هم نگاه نمیکند. بهعنوان مثال، یک نوشیدنی در تبلیغات چنین توصیف میشود که این نام تجاری از نظر کارکردی، سرشار از انرژی است. ادراک مصرفکننده از نام تجاری باعث میشود او فکر کند استفاده از آن باعث سلامت در زندگی میشود. بنابراین، در این حالت مؤلفه کارکردی نام تجاری با دیدگاه روانشناختی ارزیابی میشود. تا اینجا میتوان گفت که به خوبی یک نام تجاری منسجم از دو مولفه خلق میشود که مولفه کارکردی و روانشناختی آن در تعامل با هم عمل میکنند. این دقیقاً همان مفهوم پیوندزدن مولفههای ارزشی نام تجاری است که چیزی فراتر از آن است که نام تجاری فقط در برگیرندة دو مولفه مذکور باشد.(Reynolds,1995 ) گاهی نیز ممکن است نام تجاری با بیش از یک معیار کارکردی یا روانشناختی ارزیابی شود. به عنوان مثال در مورد خمیر دندان که دارای مولفههای کارکردی یا روانشناختی ارزیابی بیشتری است، نام تجاری «کلگیت» بدین صورت عمل کرد که هم بر رفع بوی بد دهان توسط محصول تأکید کرد (که یک مولفه روانشناختی است و بر چیزی تأکید دارد که برای فرد اثرات اجتماعی نامطلوبی دارد) و هم بر عدم لزوم مراجعه به دندانپزشک تمرکز کرد. از این رو از واژه "محافظت" استفاده کرد تا ضمن توجه به مولفه کارکردی و تأکید بر مولفه روانشناختی (ترس از ایجاد بوی بد دهان) بر پیوندزدن این دو مفهوم در یک چارچوب منسجم "محافظت" اشاره کند. امکان آن وجود دارد که در یک طبقه از محصول چند رقیب نام تجاری خود را به صورت منسجمی توصیف و تبلیغ کنند و بنابراین به هر دوی این مولفهها توجه میکند. در این حالت باید به گونهای عمل کنید که در مورد نام تجاری شما ارزیابی بهتری صورت گیرد و این کاری نیست جز پیوندزدن مولفه سوم با این دو مولفه, بنابراین کلگیت برای اینکه به مصرفکننده در مورد ویژگی "محافظتکنندگی" محصول خود اطمینان بدهد ، از واژه " دوستداشتنی " استفاده کرده است. بدینگونه با استفاده از یک بیانیه دو کلمهای شامل دوستداشتنی و محافظتکنندگی هم به مولفههای کارکردی و روانشناختی توجه کرده و هم به گونهای معطوف به فرایند ارزیابیکردن نام تجاری توسط مصرفکننده اشاره کرده است. از نتایج این گونه ترکیب کردن بیانیه، آن است که علاوه بر موضعیابی درست برای محصول، مدیران و اعضای تیم را در کسب یک دیدگاه کلینگر یاری میدهد. حال برای اینکه بتوان بهتر بر ذهن مصرفکننده اثر گذاشت و منابع را به خوبی برای این اثرگذاری بهکار گرفت، شناخت ابعادی که نام تجاری را در ذهن مصرفکننده تعریف میکنند، ضروری بهنظر میرسد. |


پروپاگاندا؛ از سفید تا سیاه | ![]() |
![]() |
![]() |
تالیف: مریم کلانتری
میتوان عناصر اطلاع رسانی و ارتباط اقناعی را در تبلیغات با یکدیگر تلفیق کرد. تبلیغات سیاسی ممکن است افکار عمومی و رفتار افراد را تحت تاثیر قرار دهد و آنها را دگرگون سازد.» ( علوی، 1376، ص182).
|


هشت راهکار در تبلیغات اینترنتی | ![]() |
![]() |
![]() |
عنوان آگهی چه تاثیری در فروش دارد؟
|


چهار روش برای فروش سریع | ![]() |
![]() |
![]() |
اگر می خواهید فروشتان افزایش یابد ، باید همواره بدنبال راه هایی جدید برای بازاریابی و فروش باشید. بعضی از این روشها در دراز مدت باعث افزایش فروش می شوند. حال به چهار روش اشاره می کنیم که باعث افزایش سریع فروش می شوند. |


مدیران و کنترل مذاکرات ناموفق | ![]() |
![]() |
![]() |
در کسبوکار امروز دیگر هیچ گریزی از معاملات و مذاکرات وجود ندارد. علاوه بر آنکه باید محصولات و خدمات خود را به مشتریان عرضه و معرفی کنید، باید با پیمانکار، ارباب رجوع و شریکتان نیز سر و کار داشته باشید. در واقع، همواره با کسانی طرف هستید که آینده رشد و توسعه شرکت شما را ممکن خواهند کرد. افزون بر این، اگر نتوانید به نحوی هوشیارانه، شایسته و دقیق بر سر معاملات و مذاکرات خود حاضر شوید، آنگاه کسبوکارتان رونق چندانی نخواهد یافت مذاکره را میتوان عملی ضروری در جهان امروز اقتصاد دانست. مردم اغلب نه تنها توجهی به بزرگی و توانایی شرکت شما ندارند، بلکه در پی آن هستند تا با کمترین هزینهها به محصولات و خدمات شرکت شما دست یابند. البته آنها نیز توانایی مشخصی برای خرید دارند. اما این توانایی آنان و چانهزنیهای مرسومشان را هرگز نباید اتفاق بدی دانست. مساله اصلی تنها آن هنگام ظاهر میشود که شما با معاملهای روبهرو میشوید که میدانید تندادن به آن هرگز شایسته کسبوکار شما نیست. گهگاه به تنگنا میافتید و نیازی مبرم به وجه نقد دارید. حتی اگر انسان مسوولیتپذیری در قبال هزینههای کسبوکارتان باشید، باز هم ممکن است که، مثلا، عضوی از خانوادهتان محتاج هزینهها و مخارج درمانیاش باشد. در نتیجه، میبینید که در مواقعی واقعا به پرداخت پول نیاز دارید. چه بسا باید معامله بسیار حساسی را به انجام برسانید و از قضا، بسیار به مهلت پایانی این امکان اقتصادی نزدیک هستید. در هر صورت، شما به استراتژیای نیاز دارید تا بتوانید از طریق آن، یک مذاکره مفروض را در مواقع نامناسب و دشوار مدیریت کنید. گام اول: زمین بازیتان را بشناسید نسبت بدهی به دارایی خالص یکی از بزرگترین اصول هر مذاکره است. این مفهوم ساده اقتصادی برای آن است تا دریابید که نسبت نیازهای متقابل شما و طرف مذاکرهتان به همدیگر چقدر است؛ یعنی چقدر شما به آنها نیاز دارید و چقدر آنها به شما نیاز دارند. نسبت بدهی به دارایی خالص میتواند ضامن یک معامله حیرتآور باشد، یا حتی، برعکس، چه بسا سبب شود به بزرگترین فریبخورده صنعتتان بدل شوید. پس این نسبت اهمیت بسزایی در معاملات اقتصادی جاری دارد. در نتیجه، شما حتی باید بدانید که از یک سو، چه میزان از این نسبت به شما میرسد و از سوی دیگر، چه میزان را شریک شما برخواهد داشت. شما باید بتوانید مقادیر سود و ضرر متقابل بین خود، شریک و طرف مذاکره را بر حسب همین نسبت محاسبه و تعدیل کنید. قطعا هیچ کس نمیخواهد به اشتباه به کسی اطمینان کند. به همین خاطر شناخت زمین بازیتان، یا شناسایی وضعیت متقابل و مشترک فروشنده و خریدار در یک مذاکره مالی، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. فرض کنیم که شما یک سالن ژیمناستیک دارید و آماده بیرونرفتن از این کسبوکار هستید. قصد دارید تا همراه با خانواده، به مدت تقریبا یک سال، به سفر بروید، اما توأمان میدانید که بدون فروش این سالن ژیمناستیک هرگز از عهده مسائل مالی این سفر بلندمدت برنخواهید آمد. متاسفانه از یک سو، تنها دو ماه مهلت دارید تا قرارداد تازهای را به امضا برسانید و از سوی دیگر، اگر موفق نشوید، باید از سفرتان منصرف شوید و تا سه سال دیگر منتظر چنین موقعیتی بمانید. خریداری از راه میرسد و مبلغ 100 هزار دلار بابت خرید سالن ژیمناستیک به شما پیشنهاد میدهد. اما شما میدانید که این قیمت به نحو مضحکی بسیار پایین است. میدانید که اگر زمان کافی در اختیار داشتید، یا در وضعیت تعجیل قرار نداشتید، آنگاه به راحتی میتوانستید با قیمتهای پیشنهادی بهتری مواجه شوید. با این وجود، این خریدار تنها کسی است که در این مدت نزد شما آمده است و درست به همین خاطر شما واقعا به جوشخوردن این معامله نیاز دارید. ابتدا، باید به خودتان (و نه به خریدارتان) بقبولانید که شما در موضع ضعیفتر هستید. وقتی به این نکته ساده و اولیه پی بردید، بقیه مسیر برای شما راحتتر میشود. البته این موضع ضعف شما را به دردسر نمیاندازد، زیرا تنها شما از آن آگاه هستید و نه خریدارتان. شما تنها زمانی به دردسر میافتید که چشمان خود را بر واقعیت کنونیتان ببندید. وقتی این موقعیت را با آرامش خاطر پذیرفتید، آنگاه میتوانید خود موقعیت را کاملا تغییر دهید. تغییر وضعیت تنها با فهم واقعیتهای همان وضعیت ممکن است. گام دوم: در پی گزینههای جایگزین باشید اگر بتوانید خود را کنترل کنید، آنگاه به بزرگترین توانایی در مذاکره دست یافتهاید. اگر نتوانید بر هیجانات خود غلبه کنید، آنگاه در خدمت موفقیت طرف مذاکره گام برخواهید داشت و خودتان را با دستان خودتان شکست خواهید داد. با این وجود، اغلب مردم بیش از اندازه بر دشواریهای دستیابی به توافق دوطرفه در نسبت مذکور (یا همان نسبت بدهی به دارایی خالص) تاکید دارند. چگونه میتوانید از یک مذاکره سربلند بیرون بیایید؟ پاسخ این است که باید در پی گزینههای جایگزین باشید. اهمیتی ندارد که چه محصولاتی میفروشید یا چه خدماتی ارائه میدهید. تنها کافی است تا تمام تلاشتان را برای موفقیت انجام دهید و گوشه چشمی نیز به بخت و اقبال داشته باشید. چه بسا تبلیغات کسبوکارتان را در روزنامهها پخش کنید. میتوانید از رادیو و البته تلویزیون نیز استفاده کنید. حتی میتوان از دوستان دور و نزدیک نیز استفاده کرد و ماجرای فروش سالن ژیمناستیک را به اطلاع همه رساند. چه بسا به یکی از مجلههای بدنسازی و ورزشی اطراف بروید و پیشنهادهای جالبی برای فروش سالنتان دریافت کنید. اگر یک روز کاری خود را بهطور کامل وقف یافتن گزینههای جایگزین کردهاید، آنگاه خریداران را خیلی سریع به خود جذب خواهید کرد و آنان را به پای میز مذاکره خواهید نشاند. به محض اینکه مشتری تازهای برای خرید سالن ژیمناستیک شما پیدا شد، مثلا عددی بیشتر از 100 هزار دلار را به شما پیشنهاد داد، آنگاه در موضع بسیار خوبی برای تغییر قیمتها و افزایش سود خود هستید. در این صورت نخستین خریدار دو راه دارد: یا قیمت بالاتری را به شما پیشنهاد دهد، یا از خرید خود منصرف شود. هر کدام از این دو اتفاق بیفتند، شما به هیچ وجه ضرر نکردهاید، بلکه سود خود را به میزان قابل توجهی افزایش دادهاید. حتی اگر هیچ چیزی راجع به پیشنهاد جدید به خریدار اولیهتان نگویید یا او نیز هیچ چیزی از قیمتهای پیشنهادی جدید نشنیده باشد، باز هم همه چیز در دیدار بعدیتان تغییر خواهد کرد. در هر صورت، گزینههای جایگزین باعث افزایش اعتبار و سود شما میشوند. گام سوم: رقم پیشنهادی یا قیمت توافقی را افزایش دهید این نکته بسیار صریح و واضح است، اما اغلب نادیده انگاشته میشود. وقتی خریدار شما با رقمی همچون 100 هزار دلار به شما پیشنهاد خرید میدهد، آنگاه شما باید قیمت فروش سالن ژیمناستیک را 300 هزار دلار اعلام کنید. به نظر شما اگر سالن ژیمناستیک در ذهن این خریدار بیش از 600 هزار دلار ارزش داشته باشد، آنگاه او، پس از شنیدن رقم فروش شما (300 هزار دلار)، تا چه اندازه در رقم ابتداییاش (100 هزار دلار) تجدید نظر خواهد کرد؟ یقینا در هر صورت شما سود کردهاید. اگر بتوانید رقم واقعی داراییتان را افزایش دهید، آنگاه میتوانید تا حد زیادی رقم پیشنهادشده برای خرید سالن ژیمناستیک را نیز تغییر دهید، حتی اگر با قیمت بسیار پایینی مذاکرات فروش را شروع کرده باشید. راههای زیادی برای افزایش قیمت فروش وجود دارند. حتی میتوانید کسی را استخدام کنید تا میانجی یا واسطه فروش شما باشد. چه بسا او بتواند در روزنامهها و مجلات ورزشی خبر فروش سالن ژیمناستیک شما را تبلیغ کند و آن را حتی با دریافت یک درصد ناچیز توافقی، با رقم بالایی به فروش برساند. البته اگر زمان کافی داشته باشید میتوانید شرکایتان را ترغیب کنید تا آنان نیز به فروش سالن یاری برسانند. یادتان نرود که تبلیغ در سایتهای اینترنتی و معتبر فروش و دریافت پنج ستاره از جانب کاربران سایت، یکی از راههای خوب برای رسیدن به رقم بالای فروش است. به محض آنکه رقم فروش سالن ژیمناستیک افزایش یافت، ذهن خریدار نیز به تغییرات زیادی دچار خواهد شد. به یک دلیل خاص، او بیش از پیش به خرید سالن ژیمناستیک تمایل خواهد داشت: به سادگی به این خاطر که اکنون این سالن ارزش بسیار ویژهای دارد. او حتی درخواهد یافت که خریداران دیگری نیز وجود دارند و به احتمال فراوان، آنها نیز قیمتهای بیشتری از قیمت اولیه او را پیشنهاد خواهند داد. همچنین، وقتی گزینههای جایگزین بیشتری پیدا میکنید و ارزش داراییتان را افزایش میدهید، اتفاق جالب تازهای نیز میافتد: اشخاص زیادی به شما پیشنهادهای تازه خواهند داد و به این ترتیب، رقم فروش شما، به دلیل کمیابی، خیلی زود بالا خواهد رفت. علاوه بر همه این مسائل، میتوان به ریزهکاریهای روانشناختی در هر مذاکره نیز توجه کرد. اطمینان، آرامش، و راحتی شما در پشت میز مذاکره این موج احساسی را به سوی طرف مقابلتان ارسال خواهد کرد که شما موقعیت مذاکره را کاملا در کنترل خودتان دارید، و حتی هیچ عجلهای هم برای فروش سالن ژیمناستیک ندارید. از این جا به بعد، شما (به عنوان فروشنده) به آرامش بیشتری دست مییابید، در حالی که آنها (به عنوان خریدار) به اضطراب بیشتری دچار میشوند. به این ترتیب، کفه ترازو به نفع شما سنگین خواهد شد و به هدف خود خواهید رسید. حال، وقتی میدانید چگونه از پس سختترین مذاکرات برآیید، در موضع بسیار مناسبتری نسبت به ابتدای کار خواهید بود و حتی جایگاهتان را نیز تثبیت و مستحکم کردهاید. پس همواره سعی کنید تا مفهوم نسبت بدهی به دارایی خالص را در ذهن داشته باشید.
نویسنده: نیل پاتل |