هر روز و هر شب در محیط اطرافمان شاهد تبلیغاتفراوانی هستیم. رادیو، تلویزیون، بوردهای تبلیغاتی، روزنامهها و…; اما آیا همهءاین تبلیغات منجر به فروش میشود؟ تحقیقات نشان میدهد درصد زیادی از این تبلیغاتنه تنها تاثیری در میزان افزایش فروش نداشته بلکه گاهی باعث کاهش آن میشود. تبلیغات غلط میتواند عملا میزان فروش یک محصول را کاهش دهد.
جورج هی براون (George Hey Brown) که زمانی رییس تحقیقات بازاریابی در شرکت فورد بود، آگهیهایی را به طوریک در میان در مجله ریدرز دایجست (Readers Digest) به چاپ رساند. در پایان سال،کسانی که آگهی را ندیده بودند نسبت به کسانی که دیده بودند اتومبیلهای فوردبیشتری خریداری کردند. در یک تحقیق دیگر معلوم شد مصرف یک نوشیدنی خاص در میانافرادی که آگهی آن را به یاد داشتند، کمتر از افرادی بود که آن را فراموش کردهبودند. تولیدکننده نوشابه میلیونها دلار صرف تبلیغاتی کرده بود که باعث فروشنرفتن آن میشد.
خود نویسندگان و محققان تبلیغات نیزبر این نکته واقفند و فقط مساله این است که نمیدانند کدام تبلیغات باعث فروشمیشود.طبق تحقیقات انجام شده بر روی 78 نام تجاری این نتیجه به دست آمد که در حدود70درصد تبلیغات انجام شده تاثیر کوتاهمدت بر فروش داشتهاند. از این میان 46 درصدآن هم تاثیر بلندمدت داشتهاند.در حدود 100 سال پیش نیز ویلیام هسکث (William Hesketh) گفته بود نیمی از تبلیغات انجام شده به هدر میرود فقط ما نمیدانیم کدامنیمه از آن؟!
در سال 1997 شرکت اپل (APPLE) برنامهء تبلیغاتی راهاندازی کرد کهدر آن از شخصیتهایی چون آلبرت انیشتین، محمد علی کلی و پابلو پیکاسو استفاده کردهبود و شعار اصلی آن این بود:
«متفاوت بیندیش (Think Different) این تبلیغ در سال1998جوایز متعددی از جمله شیر نقرهای فستیوال کن را از آن خود کرد اما بعد از آنطی سه ماه، میزان فروش شرکت به ترتیب شروع به کاهش کرد.
از سال 1999 تا 2001 نیز84درصد تبلیغاتی که جوایزی را از آن خود کردند شامل مزاح و لطیفه بودهاند و تنها22درصد آنها مخاطب را به خرید کالا دعوت میکرد.
متاسفانه از دید بسیاری ازنویسندگان تبلیغات، تفریح مهمتر از فروش است. در ادامه پنج دلیل ذکر میشود کهباعث عدم موفقیت تبلیغات میشود:
1-تخصیص بودجه اشتباه:
بسیاری از شرکتهابرای انجام تبلیغات بودجهای تخصیص میدهند اما هیچ نمیدانند این بودجه برای بهنتیجه رساندن پروژهء تبلیغاتی کافی است یا نه؟ مثال رایجی در این باره وجود دارد کهمیگوید رسیدن به هدف در تبلیغات مانند شکار اردک است. فرض کنید به شما مقداریباروت و ساچمه میدهند اما مقدار باروت به حدی نیست تا این ساچمهها را به سطحارتفاع پرواز اردکها برساند. در نتیجه هر چقدر هم که شلیک کنید چیزی عاید شمانخواهد شد.
2-شناخت نام کالای شما شرط کافی نیست:
بسیاری از دستاندرکارانتبلیغاتمیپندارند در صورت شناخت نام کالا یا خدمتشان در اذهانعمومی، راه برای دستیابی به سبد خرید مشتریان باز است.
اما اشتباه بزرگی است کهفکر کنیم در صورت مطرح بودن نام شرکت یا کالا هر کس سراغ ما خواهد آمد. همه مکدونالد (McDonalds) رامیشناسند اما همه از آنجا غذا نمیخرند،باید برای جذب مشتری انگیزه ایجاد کرد.
3-: کارکنان خود را آموزش دهید
فراموش نکنید کارکنان شما وچگونگی برخورد آنها با مشتری، خودتبلیغبسیار مهمی است. هر حرکتو جمله آنها برای مشتریان موجود و آینده یکتبلیغمحسوبمیشود.
شما میتوانید بهترینتبلیغاترا برای شرکت خود انجامدهید اما یک برخورد اشتباه از طرف منشی شما که به تلفن پاسخ میدهد، میتواند تمامیمیلیونها تومان رقمی را که برای معرفی شرکت خرج کردهاید، به باد دهد.
4-اطلاعات لازم را درباره مشتری و مخاطب خود جمعآوری کنید:
درحقیقت به دنبال اطلاعاتی باشید که نیازها و خواستههای مصرفکننده و مشتری شمار ادر برداشته باشد.
5-بازار یابی خود یک سرمایهگذاری است:
تبلیغات باید به سرعتباعث فروش شود. اگر هزینه تبلیغاترا مانند هزینههای دیگری چونآب، برق، تلفن و… میبینید، سخت در اشتباهید. تبلیغاتخود یکسرمایهگذاری است که باید برگشت داشته باشد، بنابراین در زمانها و مکانهایی کهمخاطب ندارید،تبلیغنکنید.
روزنامه سرمایه