سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


ارتباط با مشتریان بانک (قسمت اول) مشاهده در قالب پی دی اف چاپ فرستادن به ایمیل
مدیریت روابط با مشتری

 

مشتریان دلیل موجودیت بانک و کارکنان آن هستند. به عبارت دیگر مشتری سرمایه اصلی بانک است و مشتری محوری از اصولی‌ترین سیاست‌هایی است که در بانک مورد عمل قرار می‌گیرد.

1- با لبخند صحبت کنید
آخرین باری که یک مشتری لبخند شما را دیده چه موقع بوده است؟ مسئولیت بزرگ مسئول باجه بانک و سایر کارکنانی که در پشت باجه‌ها قرار دارند و در ارتباط مستقیم با مشتریان هستند آن است که لبخند را فراموش نکنند. این بهترین کاری است که می‌توانید انجام دهید، زیرا هنگامی که لبخند می‌زنید : فوراً حالتی دوستانه برای انجام تعاملات ایجاد می‌کنید، حتی اگر مشتریان برای شکایت نزد شما می‌آیند، با ملایمت بیشتری با آنها برخورد کنید.
به نوعی دیگران را ستایش می‌کنید، با این کار به مشتری نشان می‌دهید که شایسته یک لبخند زیباست. تصویر بهتری از خود در انظار ایجاد می‌کنید. دقیقاً مانند مجریان تلویزیونی. وقتی این افراد لبخند می‌زنند آیا واقعاً زیباتر و بهتر به نظر نمی‌آیند؟ پس شما هم همان کار را انجام دهید. 

2- بی‌ریا لبخند بزنید
بهترین حسن لبخند آن است که می‌تواند به دیگران سرایت کند. در جلوی لبخند برخی از باجه‌ها هرگز مشتریان بداخلاق دیده نمی‌شوند. زیرا همکار پشت باجه بیش از هر صحبتی، با لبخندی خالصانه و بی‌ریا بدخلقی مشتری را از بین می‌برد. امتحان کنید!  

3- افراد را به نام صدا بزنید
برای برقراری ارتباط واقعی با مشتری، علاوه بر لبخند زدن، نام او را نیز صدا کنید. مثلاً با لبخند بگویید : «صبح بخیر آقای محبی». شما با به کاربردن نام مشتریان به آنها احترام می‌‌گذارید و لبخندی که هنگام انجام این کار بر لب دارید نشان دهنده علاقه شما به مشتریان است. به هر مسئول باجه‌ای بارها گفته شده که مشتریان همه دارایی بانک هستند. این یک واقعیت است. بنابراین وقتی که شما به مشتری لبخند می‌زنید و او را به نام صدا می‌کنید و خوش آمد می‌گویید، توجه دوستانه خود و بانکتان را به مشتری نشان می‌دهید و به خاطر داشتن نگرش مثبت نسبت به افراد، شهرت می‌یابید.

4- نام مشتری را به خاطر بسپارید
تکرار نام افراد به شما کمک می‌کند که آن را به خاطر بسپارید. برای آن که نام افراد را صحیح به کار ببرید باید اطمینان داشته باشید که آن را صحیح به خاطر سپرده‌اید. اگر مشتری خودش را به شما معرفی کرد و یا توسط فرد دیگری به شما معرفی شد، چنانچه متوجه نام او نشدید، سؤال کنید. مثلاً بگویید : «ببخشید شما آقای/خانم؟» این جمله را با لبخند بگویید. اگر با این سؤال باز هم متوجه نام او نشدید دوباره سؤال کنید. اگر نامی را که فرد بر روی فرم یا سندی نوشته نمی‌توانید بخوانید، از خودش سؤال کنید. وقتی متوجه نام درست فرد شدید، آن را زیاد به کار ببرید. این کار کمک می‌کند که نام‌ها را بهتر به خاطر بسپارید. در مراجعه بعدی فرد، اگر نتوانستید نام او را به خاطر بیاورید به دفترچه بانکی یا سندی که نام او در آن نوشته شده نگاهی بیندازید. شما خودتان باید تمایل داشته باشید که اسامی افراد را به خاطر بسپارید، در این صورت به زودی این امر برایتان یک عادت می‌شود. 

5- برای مشتری بیش از پولش اهمیت قائل شوید.
مشتریان انتظار دارند که کارکنان بانک آنها را به خاطر داشته باشند. یک دلیل روانشناسی برای این امر وجود دارد که بانک مهمترین دارایی مشتری یعنی پول او را در اختیار دارد و با آن کار می‌کند، به همین دلیل مشتریان اهمیت زیادی به عملیات بانکی خود می‌دهند. مشتریان از کارکنان انتظار دارند که همان اهمیتی را که برای عملیات بانکی مشتریان قائلند برای خود مشتریان نیز قائل باشند.


  


تعاریف و اصول بازاریابی

الف:جذب مشتری 

1-با رفتاری قدرشناسانه و حاکی از سپاسگزاری آغاز کنید
2-تلاش کنید افراد نالایق را برای کارتان آموزش ندهید
3-ارزیابی واقع گرایانه و سازمان یافته ای را انجام دهید
4-قضاوت نکنید ، همه را بهترین فرض کنید
5-به آینه نگاهی بیندازید (خوشتیپ کنید!)
6-ظاهر محیط خود را ارزیابی کنید
7-نقش یک پژوهشگر را بازی کنید (سایر حرفه ها و خدمات را نیز بررسی کنید)

 

 

ب:فروش رقابتی
 
8-موفقیتهای خود را به آگاهی عموم برسانید
9-شهروندی نمونه باشید
10-در جریان نظرها و درخواستهای تازه تجاری قرار بگیرید
11- از تکنولوژیهای نوین ارتباطی بهره مند گردید
12-تلاش خود را برای شناختن مشتریهای دست اول به کار گیرید
13-در حرفه خود فقط به ارائه کارت ویزیت اکنفا نکنید
14-در تبلیغات خالق تصاویر و تصورها باشید
15-واحدهای خدماتی خود و یا محصولاتتان را در نمایشگاه و یا ویترین مغازه ای به نمایش بگذارید
16-نمایشگاه های کوچک و بزرگ تجاری را مورد ارزیابی قرار دهید
17-به نشر کتاب مبادرت ورزید
18- به مشتریان بالقوه خود آموزش دهید
19- نام حرفه خود را در کتاب اول بیاورید
20-با مشاغل دیگر ادغام شویدتا زمینه فعالیت شما گسترش یابد
21-کارکنان خود را خوب تربیت کنید
22-سو شهرت خود را بهبود بخشید
23- نشان دهید که برای شما رضایت مشتری اهمیت دارد
24- اهدای پاداش برای جذب مشتری 

ج: دعوت و ایجاد انگیزه
 
25- به مشتری دائمی خود دفترچه تخفیف بدهید(مثل پیتزا 222)
26- روش خانه به خانه را بیازمائید (مثل بیمه ایران)
27-با نامه مشتری خود را پیدا کنید
28-فهرستی از مشتریان احتمالی ترتیب دهید 

د: حفظ مشتریان تازه وارد
 
29- انتظارات مشتریان را برآورده کنید
30-محصولات خود را با بسته بندی عالی عرضه کنید
31-اطلاع رسانی قوی داشته باشید
32-سرعت کار خود را افزایش دهید (مانند Fast Foodها)
33-قیمت خود را عادلانه تر کنید
34- اشانتیون بدهید (مانند عطر فروشیها)
35-تسهیلات و خدمات پس از فروش بدهید(مانند Nokia)
36- نقاط برخورد شرکت و محصولاتش را با مشتری بشناسید و انرا بهبود بخشید
37-نیازهای مشتری را پیش بینی کنید
38- تلاش کنید مشتریان احساس کنند در خانه خودشان هستند
39-امکان سلب مسئولیت را از فروشندگان را بررسی کنید (قیمت را مقطوع کنید)
40- تمام پیشنهادات و انتقادها را پذیرا باشید
41-از دفتر کارتان برای مشتریان خود محیطی دوستانه بسازید
42-عفت کلام داشته باشید
43- از کاربردهای تکنیکی تلفنی بهره مند شوید 

ه: ایجاد شبکه ارتباطی 

44- از مشتریان قدیمی خود کمک بگیرید
45- کاری کنید مشتریانتان برای شما تبلیغ کنند 

و: بازگرداندن مشتریان از دست رفته
 
46-به سخن مشتریانی که نتوانسته اید جلبشان کنیید گوش دهید
47- از دست دادن مشتریان پر فیس و افده را شکست تلقی نکنید
48- پوزش بخواهید
49- برای مشتری توضیح دهید که برایش چه کار کرده اید
50- این پرسش شگفت انگیز را که << برایتان چه خدمتی میتوانم انجام دهم تا در حل مشکل به شما کمک کرده باشم>> را از مشتری بپرسید

 

منبع : crmroom.com

 


  






مقالات تبلیغات

 

جهان‌ تبلیغات‌ به‌ زبان‌ واحد‌ خود‌ دست‌ یافته‌ و‌ به‌ تدریج‌ در‌ حال‌ تثبیت‌ واژگانی‌ است‌ که‌ خود‌ خالق‌ آن‌ بوده‌ است.‌ البته‌ روند‌ ماجرای‌ واژه‌سازی‌ و‌ اصطلاح‌سازی‌ هنوز‌ حرکت‌ خود‌ را‌ حفظ‌ کرده‌ و‌ هر‌ از‌ گاهی‌ ‌ که‌ چندان‌ با‌ فاصله‌ هم‌ نیست‌ ‌ واژه‌ و‌ عبارت‌ تازه‌ای‌ در‌ این‌ عرصه‌ مطرح‌ می‌شود.
واژگان‌ زیرگوشه‌ای‌ از‌ واژه‌ها‌ و‌ عبارات‌ مربوط‌ به‌ قلمرو‌ تبلیغات‌ بیرون‌ از‌ خانه‌ را‌ نشان‌ می‌دهد:

 

Council (AD Council) Advertising
شورای‌ تبلیغات‌ بازرگانی.‌ یک‌ سازمان‌ غیرانتفاعی‌ که‌ خدمات‌ عمومی‌ تبلیغاتی‌ را‌ در‌ زمینه‌های‌ ایمنی‌ و‌ اجتماعی‌ در‌ صنعت‌ رسانه‌ای‌ صورت‌ می‌دهد.
structure Advertising
ساختار‌ تبلیغ.‌ یک‌ سازه‌ فیزیکی‌ که‌ توسط‌ یک‌ شرکت‌ رسانه‌ای‌ برای‌ نمایش‌ تبلیغ‌ ساخته‌ شده‌ باشد.‌ این‌ ساختارها‌ بر‌ اساس‌ مشخصات‌ استاندارد‌ ساخته‌ می‌شوند.‌ پیام‌های‌ تبلیغات‌ بازرگانی‌ با‌ رعایت‌ تکنیک‌های‌ گوناگون‌ بر‌ روی‌ این‌ ساختارها‌ ظاهر می‌شوند.
Advertising Airport
تبلیغات‌ فرودگاهی.‌ طیف‌ تبلیغات‌ بازرگانی‌ که‌ در‌ فرودگاه‌ها‌ به‌ چشم‌ می‌خورد.‌ از‌ تبلیغات‌ پوستری‌ دیواری‌ موسوم‌ به‌ backlit (که‌ به‌ دیوارها‌ نصب‌ می‌شود‌ و‌ از‌ پشت‌ آنها‌ نور‌ می‌تابد/‌ نئون)‌ تا‌ مجموعه‌هایی‌ که‌ غرفه‌داران‌ برای‌ تبلیغ‌ از‌ آنها‌ استفاده‌ می‌کنند.
Advertising Federation (AAF)American
فدراسیون‌ تبلیغات‌ بازرگانی‌ آمریکا.‌ فدراسیونی‌ که‌ از‌ حقوق‌ آگهی‌دهندگان‌ از‌ طریق‌ آموزش‌ دولت،‌ رسانه‌های‌ خبری‌ و‌ عامه‌ مردم‌ دفاع‌ می‌کند.‌ فدراسیون‌ تبلیغات‌ بازرگانی‌ آمریکا‌ اهداف‌ خود‌ را‌ از‌ طریق‌ شبکه‌ 50هزار‌ عضوی‌ خود‌ که‌ شامل‌ انجمن‌های‌ تبلیغاتی‌ و‌ افراد‌ دانشگاهی‌ می‌شود،‌ دنبال‌ می‌کند.
Advertising Beach
تبلیغات‌ ساحلی.‌ تابلوهای‌ تبلیغاتی‌ که‌ بر‌ روی‌ برج‌های‌ غریق‌نجات‌ در‌ ساحل‌ یا‌ بر‌ روی‌ هر‌ وسیله‌ دیگری‌ نصب‌ می‌شود.
Guide to outdoor Advertising Buyers
راهنمای‌ سفارش‌دهندگان‌ تبلیغات‌ بیرون‌ از‌ خانه.‌ نرخ‌ و‌ میزان‌ اختصاص‌ جا‌ برای‌ تبلیغ‌ برروی‌ رسانه‌های‌ بیرون‌ از‌ خانه.‌ این‌ راهنمای‌ حاوی‌ نرخ‌ و‌ میزان‌ جای‌ آگهی، هر‌ سال‌ منتشر‌ می‌شود.
Advertising Indoor
تبلیغات‌ درون‌ خانه‌ یا فضای داخلی (تبلیغات‌ در‌ فضای‌ مسقف).
Advertising Association of AmericaOutdoor
انجمن‌ تبلیغات‌ بیرون‌ از‌ خانه‌ آمریکا.‌ این‌ انجمن‌ در‌ سال‌ 1981‌ پایه‌گذاری‌ شده‌ و‌ در‌ واقع‌ یک‌ اتحادیه‌ ملی‌ است‌ که‌ از‌ دست‌اندرکاران‌ رسانه‌ای‌ و‌ تولیدکنندگان‌ عرصه‌ تبلیغات‌ بیرون‌ از‌ خانه‌ حمایت‌ کرده‌ و‌ نماینده‌ آنها‌ به‌ شمار‌ می‌آید.‌ مأموریت‌ انجمن‌ تبلیغات‌ بیرون‌ از‌ خانه‌ ارتقا‌ و‌ حمایت‌ از‌ رسانه‌ تبلیغات‌ بیرون‌ از‌ خانه‌ است‌ و‌ این‌ هدف‌ را‌ از‌ مسیر‌ تمرکز‌ بر‌ مقررات،‌ بازاریابی،‌ بهبود‌ کیفیت‌ محصولات،‌ حمایت‌ از‌ تکنولوژی‌های‌ جدید‌ و‌ حفظ‌ وحدت‌ صنعت‌ دنبال‌ می‌کند.
Advertising Rail
تبلیغات‌ در‌ ایستگاه‌ راه‌آهن.‌ تبلیغات‌ در‌ ایستگاه‌ها‌ و‌ ترمینال‌های‌ قطار‌ که‌ در‌ کنار‌ خط‌ آهن‌ نصب‌ می‌شود.
Area Advertising Rest
تبلیغات‌ در‌ استراحتگاه‌ها.‌ به‌ تبلیغاتی‌ گفته‌ می‌شود‌ که‌ در‌ محوطه‌ استراحتگاه‌های‌ ایستگاه‌های‌ قطار‌ و‌ یا‌ توقف‌گاه‌های‌ مربوط‌ به‌ کامیون‌ها‌ صورت‌ می‌گیرد.
mall AdvertisingShopping
تبلیغات‌ در‌ مراکز‌ خرید.‌ یک‌ سازه‌ تبلیغاتی‌ ثابت‌ از‌ نوع‌ backlit که‌ در‌ مراکز‌ خرید‌ نصب‌ می‌شود‌ و‌ اندازه‌ ارتفاع‌ ایستگاه‌های‌ مسافران‌ اتوبوس‌ها‌ است.
Advertising Speed way
تبلیغات‌ در‌ پیست‌های‌ اتومبیل‌رانی.‌ انواع‌ تبلیغات‌ در‌ اندازه‌های‌ مختلف‌ که‌ کنار‌ پیست‌های‌ اتومبیل‌رانی‌ نصب‌ می‌شود‌ و‌ از‌ اندازه‌های‌ پایه‌ میزی‌ تا‌ ابعاد‌ آگهی‌های‌ کنار‌ ایستگاه‌های‌ راه‌آهن‌ را‌ در‌ برمی‌گیرد.
تبلیغات‌ استادیومی،‌ انواع‌ فرمت‌های‌ تبلیغاتی‌ که‌ در‌ استادیوم‌ها‌ نصب‌ می‌شود‌ و‌ اندازه‌های‌ آنها‌ متفاوت‌ است.
Advertising Station
تبلیغات‌ ایستگاهی.‌ انواع‌ تبلیغاتی‌ که‌ در‌ ایستگاه‌های‌ مترو‌ و‌ راه‌آهن‌ صورت‌ می‌گیرد‌ و‌ ابعاد‌ متغیری‌ دارد.
Advertising Subway
تبلیغات‌ مترویی.‌ انواع‌ تبلیغاتی‌ که‌ در‌ ایستگاه‌های‌ مترو‌ در‌ اندازه‌های‌ مختلف‌ صورت‌ می‌گیرد.
Advertising Transit
تبلیغات‌ حمل‌ و‌ نقل‌ و‌ سیار.‌ به‌ انواع‌ تبلیغاتی‌ گفته‌ می‌شود‌ که‌ بر‌ روی‌ وسایل‌ متحرک‌ از‌ جمله‌ وسایل‌ نقلیه‌ در‌ فرودگاه‌ها،‌ ایستگاه‌ها‌ و‌ ترمینال‌ها‌ نصب‌ می‌شود.‌ مثل‌ تبلیغات‌ بر‌ روی‌ اتوبوس‌ها،‌ پنل‌ها،‌ تاکسی‌ها‌ و‌ اتوبوس‌ها.
Displays / Taillight Headlight
تبلیغات‌ بر‌ روی‌ جلو‌ و‌ عقب‌ وسایل‌ نقلیه‌ عمومی.‌ به‌ تبلیغاتی‌ گفته‌ می‌شود‌ که‌ بر‌ روی‌ وسایل‌ نقلیه‌ عمومی‌ مثل‌ اتوبوس‌ صورت‌ می‌گیرد.‌ در‌ این‌ مورد،‌ تبلیغ‌ بین‌ چراغ‌های‌ جلو‌ و‌ یا‌ عقب‌ اتوبوس‌ نصب‌ می‌شود.
Aundience Target
مخاطب‌ هدف،‌ مخاطبان‌ مورد‌ نظر.‌ گروه‌ مورد‌ نظر‌ از‌ مخاطبان‌ که‌ احتمال‌ خرید‌ محصول‌ یا‌ خدمت‌ از‌ جانب‌ آنها‌ وجود‌ دارد.‌ جمعیت‌ مخاطبان‌ یا‌ همان‌ مخاطبان‌ مورد‌ نظر‌ معمولاً‌ از‌ طریق‌ جمعیت‌نگاری‌ و‌ با‌ توجه‌ به‌ مختصاتی‌ نظیر‌ موارد‌ زیر‌ طبقه‌ می‌شوند:‌ مصرف‌ کالا،‌ نحوه‌ رفتار‌ در‌ خرید،‌ سن،‌ جنس‌ و‌ سایر‌ مشخصه‌های‌ اجتماعی.
tops / Taxi display scab
تبلیغات‌ بر‌ روی‌ تاکسی.‌ نصب‌ تبلیغات‌ بر‌ روی‌ تاکسی،‌ چه‌ بر‌ روی‌ سقف‌ و‌ چه‌ بر‌ عقب‌ تاکسی.‌ به‌ تبلیغاتی‌ که‌ بر‌ روی‌ سقف‌ تاکسی‌ نصب‌ می‌شود‌ cabtops می‌گویند‌ که‌ معمولاً‌ شب‌ها‌ چراغی‌ هم‌ برای‌ آن‌ روشن‌ می‌شود.
sheet poster (30 sheet)Thirty
پوستر‌ سی‌ ورقی.‌ به‌ تبلیغاتی‌ اطلاق‌ می‌شود‌ که‌ حالت‌ استاندارد‌ دارد‌ و‌ در‌ هنگام‌ نصب‌ به‌ گونه‌ای‌ نصب‌ می‌شود‌ که‌ هم‌ اتومبیل‌ها‌ و‌ هم‌ عابران‌ در‌ پیاده‌روها‌ قادر‌ به‌ دیدن‌ آن‌ باشند.
Rating Points (TRP or GRP)Total
نقاط‌ کل‌ میزان‌ مخاطبان.‌ شیوه‌ای‌ برای‌ اندازه‌گیری‌ میزان‌ مخاطبان‌ در‌ یک‌ دوره‌ زمانی‌ مشخص.
سطوح‌ TRP برای‌ مخاطبان‌ تبلیغات‌ بیرون‌ از‌ خانه،‌ یک‌ روز‌ از‌ هفته‌ است‌ (میانگین‌ هفت‌ روز).
Audit Traffic
ممیزی‌ ترافیک.‌ برآورد‌ میزان‌ دیده‌ شدن‌ یک‌ آگهی‌ در‌ بیرون‌ از‌ خانه.‌ این‌ میزان‌ یا‌ از‌ طریق‌ شمارش‌های‌ دولتی‌ صورت‌ می‌گیرد‌ و‌ یا‌ اینکه‌ به‌ صورت‌ دستی‌ محاسبه‌ شده‌ و‌ با‌ داده‌های‌ اداره‌ ممیزی‌ ترافیک‌ مقایسه‌ می‌شود.
Audit bureau (TAB) Traffic
دفتر‌ ممیزی‌ ترافیک‌.(TAB) دفتر‌ ممیزی‌ ترافیک‌ که‌ در‌ سال‌ 1933‌ پایه‌گذاری‌ شده،‌ نماد‌ رسمی‌ شمارش‌ میزان‌ دیده‌ شدن‌ تبلیغات‌ بیرون‌ از‌ خانه‌ است.‌ این‌ سازمان‌ مستقل‌ به‌ مثابه‌ طرف‌ سوم،‌ مورد‌ قبول‌ آگهی‌ دهندگان‌ و‌ آژانس‌های‌ تبلیغاتی‌ و‌ صاحبان‌ رسانه‌ها‌ است‌ و‌ با‌ آمارهایش‌ در‌ این‌ عرصه‌ وارد‌ عمل‌ می‌شود.
CountTraffic
شمارش‌ ترافیکی.‌ برآورد‌ میزان‌ افراد‌ در‌ یک‌ منطقه‌ مفروض‌ چه‌ در‌ اتومبیل‌ و‌ چه‌ به‌ صورت‌ عابر‌ توسط‌ آژانس‌های‌ دولتی‌ برای‌ اینکه‌ بر‌ سر‌ میزان‌ و‌ شمارش‌ دفعات‌ دیده‌ شدن‌ یک‌ آگهی‌ اختلاف‌ به‌ وجود‌ نیاید.
به‌ عنوان‌ مثال‌ کاری‌ که‌ دفتر‌ ممیزی‌ ترافیک‌ (TAB) صورت‌ می‌دهد،‌ در‌ همین‌ چارچوب‌ است.
Flow Traffic
جریان‌ ترافیک.‌ ارائه‌ گرافیکی‌ میزان‌ ترافیک‌ در‌ یک‌ خیابان‌ مفروض‌ یا‌ بزرگراه‌ بر‌ اساس‌ عرض‌ مسیر‌ و‌ خطوط‌ حرکت‌ اتومبیل‌ها.
Cards (car cards) Train
تبلیغات‌ درون‌ اتوبوس‌ یا‌ قطار‌ و‌ ماشین‌ که‌ در‌ ابعاد‌ مختلف‌ صورت‌ می‌گیرد.
Displays Traveling
تبلیغات‌ مسافرتی.‌ پوسترهایی‌ که‌ بر‌ بدنه‌ اتوبوس‌ها‌ با‌ ابعاد‌ مختلف‌ نصب‌ می‌شود.
Trivision Displays / Tri-Action
تبلیغات‌ سه‌ کارها‌ یا‌ سه‌ دیدی.‌ تبلیغات‌ بر‌ روی‌ میله‌های‌ سه‌ بعدی‌ یا‌ مثلثی‌ که‌ به‌ صورت‌ کرکره‌ای‌ در‌ فواصل‌ زمانی‌ ثابت‌ با‌ تغییر‌ حالت‌ آگهی‌ یکی‌ از‌ سه‌ آگهی‌دهنده‌ را‌ به‌ نمایش‌ درمی‌آورند.
Panel Truckside
تبلیغات‌ کامیونی.‌ تبلیغی‌ که‌ بر‌ بدنه‌ کامیون‌ نصب‌ می‌شود.
C-strore Displays Two-sheet
تبلیغات‌ دو‌ ورقی‌ مغازه‌ای.‌ به‌ تبلیغاتی‌ گفته‌ می‌شود‌ که‌ در‌ نقاط‌ جزیی‌ فروش‌ نظیر‌ بقالی‌ها‌ و‌ خواربارفروشی‌ها‌ نصب‌ می‌شود‌ و‌ معملاً‌ حالت‌ یک‌ پوستر‌ قاب‌ گرفته‌ را‌ دارد.
Panel Unilluminated
پنل‌ بدون‌ نور،‌ تبلیغ‌ بر‌ روی‌ پنل‌هایی‌ که‌ از‌ چراغ‌ استفاده‌ نمی‌کنند‌ و‌ بنابراین‌ فقط‌ برای‌ 12‌ ساعت‌ از‌ روز‌ مناسب‌ هستند.
Unit
واحد.‌ به‌ مکان‌های‌ تبلیغات‌ بیرون‌ از‌ خانه‌ اطلاق‌ می‌شود.
Mural Wall
تبلیغات‌ دیواری.‌ به‌ تبلیغاتی‌ گفته‌ می‌شود‌ که‌ مستقیماً‌ بر‌ روی‌ سطوح‌ خارجی‌ یک‌ ساختمان‌ نقش‌ ببندد.‌ البته‌ می‌توان‌ وینیل‌ را‌ هم‌ بر‌ روی‌ دیوار‌ نصب‌ کرد.
poster (premiere panel) Wrapped
پوستر‌ در‌ لفاف.‌ یک‌ فرمت‌ استاندارد‌ تبلیغاتی‌ که‌ با‌ کشیدن‌ یک‌ وینیل‌ بر‌ روی‌ پنل‌های‌ سی‌ ورقی‌ آماده‌ بهره‌برداری‌ می‌شود.


مجله صنعت چاپ


  






تعاریف و اصول بازاریابی

امروزه جامعه بشری بیش از هر زمان دیگری با کمبود منابع و نیازهای متنوع مواجه است. مدیریت مجموعه مهارتها و دانسته‌ها، برای استفاده بهینه از منابع محدود و تشخیص نیاز و رفع آن از طریق تبادل منابع، اهمیت بسزایی یافته است. به دنبال انقلاب دیجیتالی بار دیگر مفهوم و روشهای بازاریابی سراپا دگرگون خواهد شد و اصول تازه‌ای بر همه جنبه‌های بازاریابی حکم‌فرما می‌شود. در دنیای جدید خرید و فروش به صورت خودکار و بسی راحت‌تر انجام می‌‌شود و شرکتها و کسب و کارهای گوناگون و نیز گروههای مشتری -برون سازمانی و درون سازمانی- در شبکه‌های بدون سیم به هم پیوند می‌یابند. به طور خلاصه بازرگانی به روش سنتی رفته رفته از صحنه جهان محو خواهد شد.

چهار سطح استفاده از اینترنت
_ سطح اول که ساده‌ترین شکل حضور در اینترنت است، نمایش حضور نام دارد. در این حالت نوع ارتباط با مشتری فقط به صورت یکطرفه بوده، در حد ارائه برخی اطلاعات تعیین شده از طرف شرکت است.
_ در سطح دوم ارتباط بین مشتری و شرکت در سطح تعامل و رد و بدل کردن اطلاعات از طریق e-mail است.
_ در سطح سوم علاوه بر رد وبدل کردن اطلاعات، امکان تبادلات مالی بین مشتری و شرکت نیز، وجود دارد.
_ در سطح چهارم ماهیت محصولی که رد و بدل می‌شود نیز ماهیت الکترونیک پیدا می‌کند.

تعریف بازاریابی الکترونیک
بازاریابی الکترونیک تحت عنوان اداره ارتباط متقابل مشتری در یک محیط پیشرفته رسانه‌ای به منظور کسب سود برای شخص یا سازمان تعریف شده است.
بنابراین بازاریابی الکترونیکی یک عملکرد مجزا که منحصرا” با فروش محصولات و خدمات ارتباط دارد نیست. بلکه فرآیندی مدیریتی است برای اداره کردن ارتباط ایجاد شده میان سازمان و مشتری.
عملکرد بازاریابی الکترونیک را می توان در سه بخش زیر دسته بندی کرد:
1- یکپارچگی: بازاریابی الکترونیک تمامی مراحل فروش توسط شرکت و همچنین فروش از طریق نمایندگیهای شرکت را به صورت یک فرآیند یکپارچه دربر می‌گیرد.
2- تعادل: بازاریابی الکترونیک میزان نیاز و خواسته مشتریان شرکت را با میزان تولید و ظرفیت ارائه خدمات توسط شرکت کنترل می‌کند.
3- واسطه‌گری: بازاریابی الکترونیک میان بخشهای مختلف شرکت از جمله بخشهای مالی و سرمایه گذاران خارجی نقش واسطه را ایفا می‌کند.

رابطه بازاریابی الکترونیک و کسب و کار الکترونیک
به طور خلاصه هرگونه خرید و فروش کالا و خدمات از اینترنت و هر آنچه مرتبط با آن است را تجارت الکترونیک گویند. از این‌رو برخی بازاریابی الکترونیک را یکی از ابعاد کسب و کار الکترونیک می‌دانند و برخی دیگر بازاریابی الکترونیک را به عنوان یکی از شاخه‌های کسب و کار الکترونیک قلمداد می‌کنند. آنچه مسلم است پل ارتباطی بین بازاریابی و کسب و کار الکترونیک، فناوری اطلاعاتی (IT) است.

مزایای بازاریابی الکترونیک
برخی از مهمترین مزایای بازاریابی الکترونیک به شرح زیر است:
_ ایجاد فرصتهای تجاری جدید برای صنایع و بنگاههای بازرگانی.
_ افزایش ثبات دسترسی به بازارها ناشی از بکارگیری قواعد متحدالشکل درتمامی کشورهای عضو سازمانهای جهانی.
_ جلوگیری از اتلاف وقت و کاهش ترددهای بی‌مورد.
_ کمک به محیط زیست و مصرف بهینه منابع انرژی.
_ کاهش هزینه‌های تبلیغات و سربار و ایجاد رقابت در سطح بین المللی.
_ دسترسی سریع به اطلاعات.
_ حضور نداشتن واسطه و در نتیجه کاهش قیمتها.
_ ورود به بازارهای فرامنطقه‌ای در جهت بازاریابی جهانی.
_ گسترش دامنه کسب و کار و به تبع آن افزایش فروش و درآمد.
_ پشتیبانی بهتر، سریعتر و موثرتر.
_ توان بازاریابی با در نظر گرفتن علایق مشتریان.
_ بازاریابی فرد به فرد ( تک به تک).
_ توان تبلیغاتی چند رسانه‌ای.
_ افزایش توان ارتباطی با استفاده از وب سایت و …
_ امکان توسعه مناطق کمتر توسعه یافته و دسترسی آسان به منابع مناطق توسعه یافته.
_ افزایش میزان آگاهی و افزایش حق انتخاب مشتریان که به مشتریان امکان می‌دهد که در کمترین زمان، بهترین و مناسب‌ترین انتخاب درخرید خود را داشته باشند.

چرخه بازاریابی الکترونیک
چرخه بازاریابی الکترونیک شامل چهار مرحله اصلی است. این مراحل عبارتند از:
1- تهیه و تدارک
2- ارتباط با مشتری
3- نقل و انتقال (تحویل محصول و دریافت وجه)
4- خدمات پس از فروش

عوامل موفقیت در بازاریابی الکترونیک
چهار عامل مهم در کسب موفقیت بازاریابی الکترونیک عبارتند از:
_ سود رسانی به مشتری.
_ توانایی در ارائه خدمات و اطلاعات مورد نیاز مشتری به صورت «برخط».
_ توانایی کنترل و هدایت وب سایت.
_ ایجاد یکپارچگی میان فعالیتهای بازاریابی الکترونیک با سایر فعالیتها.
به این ترتیب و بر اساس مطالب گفته شده، توسعه فعالیتهای بازاریابی در محیط برخط نه تنها امری مفید و شایسته است، بلکه در دنیای رقابتی جدید و بر اساس پارادایم‌های نوظهور، امری است ضروری و اجتناب ناپذیر.


  






مدیریت کیفیت

مولف/مترجم: مترجم: کیوان دادرس
موضوع: مدیریت کیفیت
سال انتشار(میلادی): 2007
منبع: uropean journal of operational research 168 (2006

چکیده:
مطالعه ارائه شده در این مقاله ، تناسب عملیات مدیریت کیفیت جامع در نقش میانجیگری رابطه میان استراتژی سازمان و عملکرد سازمانی را بررسی می کند . با بررسی مدیریت کیفیت جامع در ارتباط با استراتژی سازمان ، مطالعه به دنبال بهبود درک فلسفه مدیریت کیفیت جامع در زمینه های گسترده تر است. همچنین مناقشاتی که در ادبیات موضوع در مورد رابطه میان مدیریت کیفیت جامع و استراتژی های رهبری هزینه و تمایز سازمانی وجود دارد ، مجدداً بررسی و برطرف می شود . داده های تجربی این مطالعه از نظرسنجی 194 مدیر ارشد و میانی شرکتهای استرالیایی جمع آوری شد . یافته ها نشان می دهند که مدیریت کیفیت جامع به طور قابل ملاحظه ، با استراتژی تفکیک رابطه مثبت دارد و به طور جزئی، در رابطه میان استراتژی تفکیک و سه معیار عملکرد (کیفیت محصول ، نوآوری محصول و نوآوری فرایند) نقش میانجیگری ایفا می نماید .

 

مقدمه
رابطه میان استراتژی سازمان ، ساختار سازمانی و عملکرد سازمان یک موضوع کلاسیک در ادبیات مدیریت استراتژیک است، با این فرض اساسی ، که استراتژی سازمان تعیین کننده ساختار سازمانی است و بر عملکرد سازمان اثر می گذارد .مطالعه تلاش می کند تا روابط میان استراتژی سازمان (رهبری هزینه و تمایز)‌‏، ساختار سازمانی (دامنه اجرای مدیریت کیفیت جامع) و عملکرد سازمان (کیفیت و نوآوری) را مورد بررسی قرار دهد .
منطق انجام این تحقیق ، نیاز به بررسی رابطه میان این سه گروه از متغیرها به دلیل وجود برخی تناقضها و مناقشه ها در شناسایی این روابط است. دانشمندان مدیریت کیفیت جامع برای مطالعه مدیریت کیفیت جامع در متون سازمانی به یکپارچه کردن عواملی چون محیط تجــاری‌، فرهنگ سازمانی و خصوصا استراتژی ســازمان اقدام کرده‌اند . در حالی که تعدادی از محـققان رابطه میان مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی را بررسی کرده اند ، هیچیک به بررسی دقیق رابطه میان مدیریت کیفیت جامع و استراتژی معینی نپرداخته اند . خصوصاً نیاز به بررسی نقش مدیریت کیفیت جامع به عنوان بخشی از اجرای استراتژی ، در اثرگذاری بر رابطه میان استراتژی و عملکرد سازمانی زمانی مهم جلوه می نماید که مدل عام استراتژی رقابتی پورتر پیشنهاد می شود . پورتر تاکید می کند که هر استراتژی نیازمند منابع متفاوتی است و تنظیمات سازمانی سبب دستیابی به هدف اولیه استراتژی خواهند شد .

مرور ادبیات
بررسی ادبیات در سه بخش ارائه می‌شود . در بخش اول رابطه میان مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی بررسی می شود که پایه درک دو رابطه دیگر را فراهم می کند . (رابطه استراتژی سازمان و مدیریت کیفیت جامع - رابطه استراتژی سازمان و عملکرد)

-1 مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی
در مرور رابطه میان مدیریت کیفیت جامع و نوآوری ، سوهال و پراجگو دو مبحث رقابتی را شناسایی کردند . در اولین مبحث پیشنهاد می کنند که مدیریت کیفیت جامع با عملکرد نوآوری رابطه مثبت دارد . چرا که مدیریت کیفیت جامع ، فرهنگ و سیستمی را به وجود می آورد که در آن یک محیط بالقوه جهت بروز نوآوری در سازمانها فراهم می آید . مبحث دوم بیان می‌دارد که اجرای اصول و عملیات مدیریت کیفیت جامع می تواند مانع از نوآور بودن سازمانها شود . در میان چندین اصول کلیدی مدیریت کیفیت جامع ، تمرکز بر مشتری، در ارتباط با اثر منفی آن بر نوآوری توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است‌. همانطور که توسط این دانشمندان بحث شد‌، اصل تمرکز بر مشتری می تواند سازمانها را در دام بازارهای تسخیری اندازد و آنها را بر ارضای نیازهای مشتریان موجود متمرکز کند و بنابراین تجارت ،کسب و کار خود را فقط از منظر مشتریان موجود بررسی می‌کند . درنتیجه ، این شرکتها با نادیده گرفتن پتانسیل های موجود در بازارهایشان‌، شکست خواهند خورد .

-2 استراتژی سازمان و مدیریت کیفیت جامع
محققان زیادی رابطه میان مدیریت کیفیت جامع و استراتژی سازمان را مورد بحث قرار داده اند؛ خصوصا در الگوی استراتژی عام که توسط پورتر توسعه یافت . بعضی دانشمندان از این دیدگاه که مدیریت کیفیت جامع باید به عنوان یک الگوی استراتژیک در سازمان پذیرفته شود‌، حمایت جدی کرده اند ، بنابراین فلسفه مدیریت کیفیت جامع به طور موفقیت آمیزی، اجرای عملیات مدیریت کیفیت را از سطح عملیاتی به سطح استراتژیک ارتقا داد . با این وجود ، دین و بوون استدلال می کنند که از دیدگاه مدیریت استراتژیک‌، مدیریت کیفیت جامع بیشتر به اجرای استراتژی یا استقرار مربوط می شود تا به انتخاب استراتژی یا تصمیم . بنابراین مسئله این است که مدیریت کیفیت جامع با کدام نوع استراتژی خاص در ارتباط است.
«رد» مطرح می کند که محتوای مدیریت کیفیت جامع می تواند براساس تمایلات تجاری زیر از یکدیگر متمایز شوند : مشتری گرایی ، فرایند گرایی . تحت مشتری گرایی، سازمانها بر دستیابی مزیت بازار تمرکز خواهند کرد، به طوری که آنها مشتریان بیشتری را از طریق ارائه محصولات متمایز ، جذب و رقبا را از میدان خارج می کنند. تحت مشتری گرایی ، مدیریت کیفیت جامع با استراتژی تمایز در ارتباط است . شرکتها به منظور حذف ضایعات و کمبود ، بهبود کارایی فرایند را پیگیری خواهند کرد . این دیدگاه ردپای اصول کنترل کیفیت آماری را با خود به همراه دارد . مفهوم کایزن در طول دهه 1980 و 1990 ادبیات مدیریت کیفیت جامع را تحت الشعاع قرار داد و اهمیت بهبود فرایند را در مقابل نوآوری محصول مورد تاکید قرار داد . «رد» خاطر نشان کرد که مفهوم بهبود مستمر ، اهمیت کاهش هزینه را از طریق پیشگیری ضایعات افزایش می دهد . این مقوله همچنین توسط واگمن و هاکمن مورد توجه قرار گرفت :
فرض بنیادین مدیریت کیفیت جامع این است که هزینه های کیفیت نامناسب (مثل هزینه بازرسی ، دوباره کاری و ...) بسیار بیشتر از هزینه های توسعه فرایندهایی است که محصولات و خدمات با کیفیت بالاتر تولید می کنند .
بنابراین «رد» پیشنهاد کرد که تحت تفکر فرایندگرایی ، نهایتاً اجرای مدیریت کیفیت جامع منجر به مزیت هزینه ای می شود که منعکس کننده استراتژی رهبری هزینه است .
استدلال دیگر در مورد ارتباط میان مدیریت کیفیت جامع و رهبری هزینه توسط برون و گوبلی پیشنهاد شد . آنها مدیریت کیفیت جامع را به عنوان یک رهبر ارزشی نامگذاری کردند. هنگامی که نوآوری فرایند در مقابل نوآوری محصول بیشتر مورد تاکید قرار می گیرد ، با تمرکز بر نوآوری فرایند ، مدیریت کیفیت جامع می تواند به استراتژی رهبری هزینه پورتر مرتبط شود . همچنین آنها تاکید می‌کنند که مدیریت کیفیت جامع صرفاً رهبری هزینه را جستجو نمی کند و به دنبال رهبری ارزش کل نیز هست و آن بدین معنی است که مدیریت کیفیت جامع برکیفیت تولید در یک قیمت رقابتی تمرکز می کند .
-3 استراتژی سازمان و عملکرد سازمان
همانند بخش قبل، چندین سردرگمی در ادبیات مرتبط با رابطه میان استراتژی سازمانی و عملکرد سازمان خصوصا در مورد اصطلاح کیفیت شناسایی شده اند. بلوهلوا استدلال می کند که واژه کیفیت می‌تواند در دامنه ای از روشها تعریف شود ، بنابراین نمی توان کیفیت را به یک استراتژی معین منتسب کرد‌. او همچنین استدلال می‌کند که دستیابی به یک سطح عالی از کیفیت‌، پتانسیل عالی را جهت دنبال کردن استراتژی رهبری هزینه و تمایز در بازار به وجود می آورد .

پورتر پیشنهاد می کند که استراتژی تمایز به تولید محصولات منحصر به فرد برای مشتریان کمک می کند . شرکتی که این استراتژی را اتخاذ می کند ، ویژگیها و خصیصه هایی را که از دیدگاه مشتریان مهم جلوه می کند را انتخاب می کند و این امر منجر به افزایش قیمت می شود. فیلیپس بیان می کند که میان منابع متعدد تمایز، کیفیت روشی است که در آن استراتژی تمایز توصیف می شود . دلیل آن این است که کیفیت یک مزیت رقابتی را از طریق حس وفاداری مشتری به همراه حداقل کردن حساسیت مشتری نسبت به قیمت ، به وجود می‌آورد . آنها همچنین یک بینش متداول را یادآوری می کنند که معمولاً دستیابی به کیفیت بالاتر نیازمند استفاده از اجزای گرانقیمت تر ، تکنولوژی‌های مدیریت و تکنولوژی تولیدی دیگری است که با دستیابی به هزینه های پایین ناسازگار است .هرچند در مطالعات تجربی شان ، نتیجه گیری می کنند که کیفیت محصول اثر سودمندی بر وضعیت هزینه از طریق سهم بازار اعمال می کند . این مقوله با نظریه طرفداران مدیریت کیفیت جامع که کیفیت ارتباط معکوسی با هزینه دارد ، مطابقت دارد .همانطور که در بخش قبل بحث شد به هر حال در زمینه مدیریت کیفیت جامع پیشنهاد می شود که کیفیت به طور مستقیم بر کاهش هزینه در سطح عملیاتی از طریق سهم بازار اثر می گذارد‌. دمینگ در مفهوم « زنجیره بهبود کیفیت‌» تاکید کرد که سازمانها می بایست توان رقابت پذیری‌شان را به وسیله بهبود کیفیت ناشی از کاهش هزینه که از طریق حذف اسقاط و دوباره کاری به دست می‌آید ، افزایش دهند . سپس این کاهش هزینه به تسخیر سهم بزرگتری از بازار منجر خواهد شد . یوران و کراسبی نیز این استدلال را حمایت و تائید می کنند . مانی پیشنهاد می کند که بهبود در کیفیت ، کاهش هزینه تولید را به همراه دارد . نتایج این بحثها این است که کیفیت می تواند هدف استراتژی رهبری هزینه را تامین کند.

چارچوب تحقیق و فرضیات
به طور خلاصه ، مرور ادبیات، چندین مناقشه را در مفروضات ماهیت رابطه میان استراتژی رقابتی‌، مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمان شناسایی کرده است . بنابراین مطالعه تجربی با آزمودن سه متغیر بالا برای گره گشایی این ابهامات طراحی شد . ما معتقدیم که نتایج این مطالعه مهم است . مطالعه همچنین نقش مدیریت کیفیت جامع را در روابط عملکرد – استراتژی بررسی و آزمون می کند . در تجزیه و تحلیل ، سه مجموعه از فرضیات تحقیق بر اساس یافته های شناخته شده در ادبیات موضوع توسعه یافت . اولین مجموعه از فرضیات با آزمودن ماهیت رابطه میان مدیریت کیفیت جامع و هریک از استراتژی های سازمان (رهبری هزینه و تمایز) مرتبط می شود . همانطور که پیش از این بحث شد ، ادبیات موضوع از رابطه میان مدیریت کیفیت جامع و استراتژی رهبری هزینه و تفکیک حمایت می‌کند.
فرضیه 1-1 - رابطه مثبت و معنی داری میان عملیات مدیریت کیفیت جامع و استراتژی تمایز وجود دارد .
فرضیه 1 – 2 - رابطه مثبت و معنی داری میان عملیات مدیریت کیفیت جامع و استراتژی رهبری هزینه وجود دارد .
دومین مجموعه از فرضیات ، به بررسی رابطه میان هرکدام از دو استراتژی سازمان (رهبری هزینه و تمایز) و عملکرد سازمانی (نوآوری و کیفیت) متمرکز می‌شود . همانطور که در ادبیات اشاره شد ، به نظر می رسد عملکرد کیفیت با استراتژی رهبری هزینه و تفکیک متناسب است، در حالی که، عملکرد نوآوری به طور آشکارا فقط با استراتژی تفکیک در ارتباط است‌. بنابراین ما چهار فرضیه زیر را قرار می‌دهیم :
فرضیه 2 – 1 - رابطه مثبت و معنی داری میان استراتژی تمایز و عملکرد نوآوری وجود دارد .
فرضیه 2 – 2 - رابطه مثبت و معنی داری میان استراتژی تمایز و عملکرد کیفیت وجود دارد .
فرضیه 2 – 3 - رابطه مثبت و معنی داری میان استراتژی رهبری هزینه و عملکرد نوآوری وجود دارد .
فرضیه 2 – 4 - رابطه معنی داری میان استراتژی رهبری هزینه و عملکرد کیفیت وجود ندارد .
همانطور که در ادبیات موضوع بیان شد، مدیریت کیفیت جامع به طور آشکار با عملکرد کیفیت در ارتباط است. در این مقوله 3 فرضیه زیر ارائه می شود :
فرضیه 3 – 1 - عملیات مدیریت کیفیت جامع به طور جزئی رابطه میان استراتژی تفکیک و عملکرد نوآوری را میانجیگری می کند.
فرضیه 3 – 2 - عملیات مدیریت کیفیت جامع به طور کامل رابطه میان استراتژی تفکیک و عملکرد کیفیت را میانجیگری می کند .
فرضیه 3 – 3 - عملیات مدیریت کیفیت جامع به طورکامل رابطه میان استراتژی رهبری هزینه وعملکردکیفیت رامیانجیگری می کند .

معیارهای استراتژی سازمان
مقیاس استراتژی تمایز پنج مورد شامل تکرار کاربرد نوآوری محصول ، تمایل غلبه کردن بر رقبا در بازار ، نوآور گرا بودن ، پیگیری رقابت جسورانه و سطح ریسک انتخاب شد . مقیاس استراتژی رهبری هزینه سه مورد، اندازه گیری گستره حداقل سازی هزینه ها ، کاربرد کنترل هزینه در تمام شرکت و جسارت در فرایند تصمیم‌گیری را شامل می شود .

معیارهای مدیریت کیفیت جامع
عملیات مدیریت کیفیت جامع در شش معیار عملیات سازمانی شامل رهبری‌، استراتژی و برنامه ریزی، تمرکز بر مشتری‌، اطلاعات و تجزیه و تحلیل ، مدیریت پرسنل و مدیریت فرایندها مجسم می‌گردد‌.

معیارهای عملکرد کیفیت
در این تحقیق عملکرد کیفیت به عنوان ترکیبی از چهار شاخص زیر تعریف شد: قابلیت اطمینان ، عملکرد ، دوام و مطابقت با ویژگیها .

معیارهای عملکرد نوآوری
معیارهای نوآوری در این تحقیق شامل تعداد نوآوری ها ، سرعت نوآوری ، سطح نوآوری (تازگی جنبه تکنولوژیک) و اول بودن در بازار است . این چهار ویژگی نوآوری در دو زمینه نوآوری فرایند و نوآوری محصول به کار گرفته شدند .

منبع داده تجربی
داده های تجربی به طور تصادفی از بررسی هزار مدیر کسب شد . بیشتر آنها از مدیران رده عالی یا میانی بودند که در مورد عملیات سازمان در ارتباط با مدیریت کیفیت جامع و نوآوری در شرکتهای استرالیایی اطلاعات یا دانش کافی داشتند . نمونه به صورت تصادفی ، بخشهای صنایع متفاوت را شامل می شد . سطح تجزیه و تحلیل این مطالعه به کارخانه هر سازمان محدود شد.

تجزیه و تحلیل داده
تحلیل داده شامل دو مرحله عمده بود : فرایند کاهش داده و تجزیه و تحلیل روابط ساختاری به کمک روش الگوسازی معادله ساختار . فرایند کاهش داده در کاستن تعداد متغیرها و پارامترها در الگوی تحقیق کمک می کرد و الگو را قابل اداره می کند‌. تجزیه وتحلیل روابط ساختاری جهت بررسی رابطه همزمان میان مدیریت کیفیت جامع و عملکرد کیفیت محصول ، عملکرد نوآوری محصول و عملکرد نوآوری فرایند و همچنین جهت بررسی روابط میان سه متغیر عملکرد استفاده شد .

بحث
-1 استراتژی سازمان و مدیریت کیفیت جامع
تجزیه و تحلیل همبستگی نشان می‌دهد که مدیریت کیفیت جامع رابطه معنی دار و مثبتی با استراتژی تمایز دارد. بدین معنی که معمولاً اتخاذ عملیات مدیریت کیفیت جامع به استراتژی تمایز منجر می‌شود. ارتباط مثبت و معنی دار مدیریت کیفیت جامع و استراتژی تمایز با سه معیار عملکرد سازمانی (نوآوری فرایند‌، نوآوری محصول و کیفیت محصول) ، نشان می دهد که مدیریت کیفیت جامع می تواند به عنوان یک ابزار موثر به منظور اجرای استراتژی تمایز جهت دستیابی به عملکرد سازمانی رضایتبخش به کار گرفته شود .
از طرف دیگر ، یافته ها هیچ رابطه مثبتی میان مدیریت کیفیت جامع و استراتژی رهبری هزینه را نشان نمی‌دهند . در اینجا دو بحث عمده وجود دارد که موانعی برای شرکتها جهت اجرای عملیات مدیریت کیفیت جامع به وجود آورده است . اول طولانی بودن و سرمایه گذاری مالی هنگفت در فرایند اجرا و دوم شکست مدیریت کیفیت جامع در دستیابی به نتایج کوتاه مدت . از طرف دیگر‌، در استراتژی رهبری هزینه ، هزینه اجرای مدیریت کیفیت جامع از مزایای بالقوه ای که می توان از آن انتظار داشت فراتر خواهد رفت . نتایج تجزیه و تحلیل، همبستگی در مطالعه بحث ناسازگاری میان مدیریت کیفیت جامع و رهبری هزینه را اثبات کرد و اینکه استراتژی رهبری هزینه با چندین متغیر مدیریت کیفیت جامع بویژه عوامل انسانی (رهبری و مدیریت پرسنل) ، عملیات یکپارچه مثل آموزش و توانایی رابطه منفی دارد. اجرای این عملیات به تعهد مدیریت بر فراهم سازی منابع ضروری شامل منابع مالی برای اجرای فرایند نیاز دارد. بازده چنین هزینه‌ای (فناوری نرم افزار) به سختی به طور مستقیم با استفاده از حسابداری عمومی یا سیستم‌های مدیریت مالی اندازه گیری می شود .

علاوه بر این ، مهم است که تمایز آشکار میان رهبری هزینه در اصطلاح استراتژی رقابتی و مفهوم آن در متن مزیت رقابتی را درک کنیم. مورد اول بر تصمیم استراتژیک و بعدی بر نتیجه استراتژیک دلالت دارد‌. در این تمایز دمینگ رابطه معکوس بین کیفیت و هزینه را مورد توجه قرار داد و به درک اینکه کیفیت محصول با رهبری هزینه فقط در اصطلاح مزیت رقابتی می تواند ارتباط داشته باشند و نه با استراتژی رقابتی ، کمک کرد . در حقیقت دمینگ به شرکتهایی که تلاش می‌کنند سود را از هزینه ها بالاتر ببرند – که اغلب منجر به کیفیت پایین محصول می‌شود – هشدار می دهد که آنها مفاهیم تجربی مدیریت کیفیت را نفی می کنند و نهایتاً به اجرای مدیریت کیفیت جامع در دستیابی مزایای مهم آسیب می‌رسانند‌.

-2 استراتژی سازمان و عملکرد
دومین بخش از یافته ها نشان می‌دهد که استراتژی تمایز با هر سه متغیر عملکرد ارتباط مثبت و معنی دار دارد . این نتیجه پیشنهاد می کند ،کیفیت و نوآوری وسیله‌های مناسبی برای سازمانها به منظور تمایز آنها از رقبایشان هستند . در حالی که در این مطالعه ، استراتژی تفکیک بر جنبه نوآوری متمرکز می شود ، مورد انتظار است که ارتباط قوی تری با عملکرد نوآوری داشته باشد تا عملکرد کیفیت . در ضمن، این نتیجه پیشنهاد می شود که دیدگاه اساسی در ایجاد مزیت رقابتی از طریق استراتژی تمایز، معرفی محصولات نوآورانه است که مـنحصر به فردتر از محصولات رقبا هستند‌.
بر عکس‌، استراتژی رهبری هزینه ، همبستگی معنی دار با هیچیک از سه متغیر عملکرد نشان نمی دهد‌. همانطور که در مرور ادبیات بحث شد ، انتظار نمی رود که استراتژی رهبری هزینه با عملکرد نوآوری به دلیل تفاوت در فلسفه های اساسی آنها ، مرتبط شود‌. از طرف دیگر ، بررسی رابطه معنی دار میان استراتژی رهبری هزینه و عملکرد کیفیت مشکلتر است، چرا که همانطور که ابتدا بحث شد ، طرفداران مدیریت کیفیت جامع یک رابطه معکوس و مستقیم را میان کیفیت و هزینه پیشنهاد کردند، بدین معنی که بهبود در کیفیت به کاهش هزینه منجر خواهد شد و به نظر می رسد این موضوع با استراتژی رهبری هزینه که پایین ترین هزینه واحد ممکن در تولید را جستجو می کند ، سازگار باشد‌. کاهش هزینه می تواند از طریق حذف ضایعات و در نتیجه کاهش هزینه شکست حاصل شود . هنگامی که کیفیت در زمینه‌های وسیعتر از تطابق با ویژگیها تعریف می‌شود ، هزینه ها افزایش خواهند یافت و سبب ناسازگاری با هدف استراتژی رهبری هزینه می شود . علاوه بر این ، طرفداران مدیریت کیفیت جامع پیشنهاد می کنند که به منظور دستیابی به کاهش در هزینه های شکست ، شرکتها مجبورند در هزینه های دیگر یعنی هزینه های ارزیابی و هزینه‌های پیشگیرانه سرمایه گذاری کنند‌.


این بحثها هنوز هم ارتباط مثبت میان استراتژی رهبری هزینه و عملکرد کیفیت را حمایت می کند و یافته های ما ارتباط نسبتاً قوی استراتژی رهبری هزینه با عملکرد کیفیت در مقابل عملکرد نوآوری را نشان می دهد. این وضعیت استراتژی رهبری هزینه را برای توسعه مزیت رقابتی مرجح خواهد کرد و ممکن است اهمیت رابطه میان استراتژی رهبری هزینه و کیفیت را افزایش دهد‌. این بحث همچنین اشاره می کند که کیفیت در یک نقطه معین می تواند ارزش استراتژی تمایز را از بین ببرد . بنابراین در درک استراتژی تمایز، سازمانها نوآوری محصول را به کیفیت محصول ترجیح خواهند داد‌. از این رو نتایج نشان می دهد که استراتژی تمایز به طور قوی تر با نوآوری محصول ارتباط دارد تا با کیفیت محصول .

-3 نقش میانجیگری
بخش پایانی نتایج نشان می دهد که مدیریت کیفیت جامع فقط به طور بخشی‌، رابطه میان استراتژی تفکیک و سه متغیر عملکرد را میانجیگری می کند‌. بویژه این نتیجه پیشنهاد می کند که اثرات مستقیم استراتژی تمایز بر نوآوری محصول و نوآوری فرایند قوی تر از رابطه میان مدیریت کیفیت جامع و این دو معیار عملکرد است. از این رابطه می‌توان استنباط کرد که مدیریت کیفیت جامع به عنوان یک مجموعه از عملیات که از طریق آن استراتژی تمایز می تواند اجرا شود مورد نظر قرار می‌گیرد ، هرچند که تحت مدیریت کیفیت جامع ، استراتژی تمایز بیشتر به عملکرد کیفیت منجر می‌شود . بنابراین ، زمانی که سازمانها می‌خواهند نوآوری را در شرایط ناب که شامل ویژگیهای اول بودن یا معامله کردن در بازارهای جدید از طریق نوآوری محصول است، پیگیری کنند، مدیریت کیفیت جامع کمتر در تحقق این هدف موثر خواهد بود و نتیجتاً سازمانها مجبورند آن را از طریق منابع دیگر کامل کنند . از طرف دیگر میانجیگری بخشی مدیریت کیفیت جامع در برابر کیفیت محصول، مورد نظر است. ضریب همبستگی واریانس نشان می دهد که عملکرد کیفیت، همبستگی ضعیف با استراتژی تمایز و رابطه قوی تری با بیشتر عملیات مدیریت کیفیت جامع دارد.یافته‌های اولین الگوی میانجیگری نشان می‌دهد که مدیریت کیفیت جامع قوی ترین رابطه را با عملکرد کیفیت دارد . به تنهایی، مورد انتظار است که مدیریت کیفیت جامع به طور کامل نقش میانجیگری را میان استراتژی تمایز و کیفیت ایفا کند؛ هرچند یافته های ما این عقیده را حمایت نمی کند. هنگامی که واریانس عملکرد کیفیت به طور مستقیم با استراتژی تمایز بدون میانجیگری آزمون می شود، این یافته در درک بهتر رابطه میان عملیات مدیریت کیفیت جامع و عملکرد کیفیت مهم است؛ هنگامی که عملکرد کیفیت تحت مفهوم استراتژی تمایز بررسی می‌شود. سازمانها همچنین نیاز دارند که منابع معینی را مانندمدیریت فناوری تهیه کنند که به وسیله مدیریت کیفیت جامع فراهم نمی شوند. این تفکر یک توازن رودرو را جهت درک عملیات مدیریت کیفیت فراهم می سازد که توسط فناوری نرم‌افزار مانند مدیریت کیفیت جامع حاکم شده است .

نتیجه
ترکیب سه یافته تحقیق ، هماهنگی میان استراتژی تمایز، عملیات مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی (‌نوآوری‌، کیفیت ) را پیشنهاد می کند. مدیریت کیفیت جامع به عنوان ابزاری موثر برای توسعه استراتژی تمایز معرفی می شود‌. به هرحال باید توجه داشت نقش استراتژی تمایز برای بررسی کیفیت در برابر نوآوری موثرتر است . نتایج نشان می دهد که مدیریت کیفیت جامع به طور جزئی ، رابطه میان استراتژی تمایز و سه متغیر عملکرد ( کیفیت محصول‌، نوآوری محصول ، نوآوری فرایند) را میانجیگری می کند.

منبع:

Daniel L.Prajogo, Amirik, S,Sohal,The Relationship between organization Strategy, total quality managment (TQM) , and organization performance- the mediating role of TQM, uropean journal of operational research 168 (2006


  


تعاریف و اصول فروش

مشتریان شما واقعاً چه کسانی هستند؟ کجایی اند؟ چند ساله اند؟ میانگین در آمدشان چقدر است؟ میانگین تحصیلاتشان چطور؟ هرچه اطلاعات شما درباره مشتری ها یا گروه هدفتان دقیق تر باشد، مشتری هایتان را بهتر می توانید انتخاب کنید. برایان تریسی، برای بسیاری از اهالی مطالعه، چهره ای شناخته شده است. او کتابهای پرفروشی چون » قوانین جهانی موفقیت«، »قورباغه را قورت بده« و »مدیریت زمان« را به رشته تحریر در آورده و یکی از بزرگان مشاوره در امور مدیریت به شمار می رود. تریسی در سراسر دنیا پرآوازه است و تاکنون مسئولیت مشاوره شرکتهای بزرگی از جمله آرتور اندرسون، مک دانل داگلاس و آی بی ام را برعهده داشته. مرداد ماه گذشته که او به دعوت پنج شرکت معتبر ایرانی و به منظور شرکت در یک سمینار سه روزه به ایران سفر کرد،3 روز پیاپی و هر روز در دو نوبت درباره واقعیت های امروز بازار فروش به ایراد سخنرانی پرداخت. گفتنی است در این سمینار بسیاری از چهره های سرشناس علمی، فرهنگی و مسئولان کشور حضور داشتند. متنی که پیش رو دارید گزیده ای از سخنرانی های برایان تریسی در این سمینار سه روزه است که در شماره های48 و49 خبرنامه»EBARA « منتشر شده است.

در مدرسه معمولاً روی هوش ریاضی یا هوش نوشتاری ما کار می کنند ولی ما آدم ها حدوداً10 نوع هوش داریم. از جمله هوش موسیقی، هوش ورزش و از همه مهم تر، هوش ارتباط اجتماعی. این هوش در مهارت فروش بسیار اهمیت دارد. مهارت فروش مثل آشپزی است. هر چه بیشتر تکرارش کنید، در آن قوی تر می شوید. هیچ مرزی هم ندارد. می توانید آن قدر قوی شوید که فروش یک ماه یا یک سالتان را در عرض یک هفته انجام بدهید. خوشبختانه همه مهارتهای فروش، قابل یادگیری است. شما کار می کنید، تحقیق می کنید، یاد می گیرید و دوباره از نو: کار، تحقیق، یادگیری و این چرخه مرتب تکرار می شود تا اینکه در کارتان استاد شوید.
من در23 سالگی، در آن دورانی که یک کارگر ساده ساختمانی بودم، متوجه شدم که80 درصد ثروت کشورم در دست20 درصد مردم است. همان موقع تصمیم گرفتم که جزو آن20 درصد بالایی باشم. بنابراین رفتم سراغ یکی از همان20 درصدی ها و از حرف ها و تجربیاتش استفاده کردم و قدم به قدم جلو آمدم تا به اینجا رسیدم.
شما اگر فروشنده خوبی باشید، قادرید هر چیزی را بفروشید، اما خیلی سخت است که بخواهید خودتان را از آن متوسط ها- یعنی از آن80 درصد پایینی- جدا کنید. آنها شغلی معمولی دارند و بیشتر وقتشان را با همان تلف می کنند، سرکار مدام با دوستانشان گپ می زنند، چای می نوشند، کارهای معمولی انجام می دهند و… اما آنها را فراموش کنید. کار من این است که به شما کمک کنم به آن20 درصد بالایی ملحق شوید.
? رقابت فروش
فروش، نوعی کمک به دیگران است برای ارتقای کیفیت کار و زندگی آنها. در سال های اخیر، فروش تغییرات شگرفی داشته. رقابت ها، فوق العاده شدیدتر و فروشنده ها خیلی بیشتر شده اند. آنهایی که می خواهند مشتری بیشتری جذب کنند، باید هوش و شخصیت برتری داشته باشند و حتی نوع لباس پوشیدن، صحبت کردن و راه رفتنشان هم اهمیت پیدا می کند. رقابت در فروش، مثل رقابت در مسابقات ورزشی است که اگر دایم آموزش نبینید و تمرین نکنید، رقبا از شما جلو می زنند. اگر به طور دایم بهتر نشوید، حتماً بدتر می شوید و می روید در جمع همان80 درصد پایینی.
? گروه هدف
مشتریان شما واقعاً چه کسانی هستند؟ کجایی اند؟ چند ساله اند؟ میانگین در آمدشان چقدر است؟ میانگین تحصیلاتشان چطور؟ هرچه اطلاعات شما درباره مشتری ها یا گروه هدفتان دقیق تر باشد، مشتری هایتان را بهتر می توانید انتخاب کنید. آن وقت به جای اینکه مسلسل بردارید و شروع کنید به رگبار بستن، کافی است یک تیر و کمان بردارید و با دقت تیر بیاندازید. واقعیت این است که هیچکدام از مشتریها به شما، شرکت شما و محصول شما اهمیتی نمی دهند. آنها فقط نگاه می کنند که شما چکار می کنید تا آنها راحت تر زندگی کنند. چه تفاوت فاحشی را می توانید در کیفیت زندگی آنها ایجاد کنید؟ مثلاً اگر یک مشتری می رود سراغ بیمه، هیچ علتی نداردجز اینکه می خواهد احساس امنیت داشته باشد و احساس امنیت یعنی ارتقای کیفیت زندگی، یعنی بهبود زندگی. پس شما باید درباره محصولات و خدمات خودتان تبلیغ کنید و به وضوح به مشتریانتان بگویید که مزایای محصول شما چیست.
مشتری باید این را درک کند که شما خصوصیات کالای مورد نیاز او را کاملاً شناخته اید و توانسته اید محصولی به او عرضه کنید که اگر بهترین نباشد، یکی از بهترین های موجود در بازار است. باید مدام این سوال را از خودتان بپرسید که این مشتری چرا محصول شما را می خرد و چرا آن یکی را نمی خرد؟ اگر چشمتان را به این حقیقت مهم ببندید، به یقین فروشنده موفقی نخواهید شد.
? ارجاع
ارجاع، مهمترین کلید فروش است. تا حالا شده است که محصولی را خریده باشید و بعد از خرید، بفهمید چه کلاهی سرتان رفته؟ کافی است فقط یک بار این اتفاق برایتان افتاده باشد تا از آن به بعد، همیشه موقع خرید، به فروشنده شک کنید. این اتفاق برای همه مشتریان- دست کم یک بار- افتاده و بنابراین آنها همیشه شکاکند، چه در ایران و چه در هر جای دیگر دنیا. شما باید به مشتری اطمینان بدهید تا این ترس و شک او از بین برود. بنابراین، نحوه صحبت کردن شما و طرز لباس پوشیدنتان اهمیت پیدا می کند. خوش قول بودنتان مهم می شود و همین طور سایر ویژگی هایی که در واقع، ملاک قضاوت مشتری درباره شخصیت و میزان صداقت شماست. در این سفر به یکی از رستورانهای تهران رفتم و دیدم حسابی شلوغ است. درباره آن رستوران سوال کردم و به من گفتند که اینجا همیشه همین طور است و همه آن را به دوستان و آشنایانشان معرفی می کنند. این یعنی عملکرد درست. شما اگر برای مشتری اولتان خوب وقت و انرژی بگذارید، برای مشتری بعدی که یک مشتری ارجاعی است، کافی است یک دهم مشتری قبلی، انرژی بگذارید.
? پاسخگویی
قدرت پاسخگویی به مخالفت های مشتری، یک مهارت موثر در بحث فروش است. هر چه مشتری بیشتر از شما سؤال کند، باید با علاقه بیشتری به او جواب بدهید، چون این سؤال نشانه آن است که مشتری از محصول شما خوشش آمده. موقع پاسخ گویی حق ندارید عصبانی شوید. اگر مشتری سوال کرد و شما خودتان را از بحث کنار کشیدید، باخته اید، باید پیشاپیش سوال های مشتریانتان را پیش بینی کنید و برای هر کدام، جواب مناسبی تدارک ببینید.
? روش ارتباطی
مشتری از شما خرید نمی کند، مگر اینکه احساس کند شما به او اهمیت می دهید. اینکه مشتری در صحبت با شما احساس امنیت کند، بسیار مهم است. صحبت شما با مشتری، باید ترس و شک او را از بین ببرد. پس ارتباط بعد از فروشتان را با هیچ کدام از مشتری ها قطع نکنید، چون این ارتباط باعث ارجاع مشتریان بعدی می شود. برای یک فروشنده موفق، فروش صرفاً شروع یک ارتباط است، نه پایان یک ارتباط. محصولات مهم نیستند، ارتباط مهم است. پس روی رابطه تمرکز کنید.
? تکنیک های نهایی سازی فروش (کی فروش به قطعیت می رسد؟)
نهایی سازی فروش، بخش پایانی و مهم فروش است، یعنی وقتی مشتری آماده خریدن شده، نباید بگذارید کار به جایی بکشد که او بگوید بسیار خوب، حالا می روم و فکر می کنم و … باید طوری رفتار کنید که مشتری در همان لحظه به تصمیم برسد. عملکرد شما در آن لحظه، بسیار مهم است. نهایی سازی فروش، تکنیک های بسیاری دارد که برخی از آنها را برای شما می گویم .
? تکنیک دعوت
ساده ترین تکنیک برای نهایی سازی فروش، دعوت کردن مشتری به خرید است:» اگر از این خوشت آمده، چرا امتحانش نمی کنی؟« اغلب مشتریان برای خرید، روی لبه تصمیم گیری هستند. در همان حالی که دارند برای خرید تصمیم می گیرند، تجربه های بدی را که از خرید قبلی شان دارند، به یاد می آورند. آن وقت می گویند نه، نیازی ندارم، نمی دانم… اما فروشنده خوب، هیچ فروشی را بدون اینکه از مشتری دعوت کند، ترک نمی کند.
? تکنیک جایگزینی
در صورتی که مشتری، بیشتر از یک گزینه برای انتخاب دارد و مردد است که کدام را بردارد، باید از مشتری بپرسید کدامش را دوست داری؟ ما آدم ها همگی خوشمان می آید از اینکه چند گزینه خوب برای انتخاب داشته باشیم. اما اگر فقط یک گزینه برای انتخاب وجود دارد، باید گزینه های جدید ایجاد کنید:»گران است؟ ما تخفیف می دهیم، چقدر نقد دارید؟ قسط می بندیم.«
? تکنیک مراقبت
مشتری باید این را احساس کند که اگر هم دارد در انتخابش اشتباه می کند، شما مراقب اوضاع هستید و او را تنها نمی گذارید. این حس، حس بسیار خوشایند و خوبی برای مشتری است. اینکه در نوع فروشتان چطور می توانید از این تکنیک استفاده کنید، به خودتان بستگی دارد. مشتریان، حتی در آخرین لحظات خرید هم تردید دارند. همین است که اگر شما به آنها اطمینان بدهید که هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد و شما مراقب همه چیز هستید، خیالشان راحت می شود و یک قدم بزرگ به سمت خرید نزدیک می شوند.
? تکنیک ثانویه
اگر مشتری شما خریدار ماشین است، روی یک بحث ثانویه در خرید ماشین تمرکز کنید، نه روی بحث اصلی خرید. مثلاً بگویید رنگش چطور است، این رنگ را دوست دارید؟ رنگ، یک عامل ثانویه است. اصل قضیه، خود ماشین است، اما شما با این سوال، فروش را به سمت نهایی شدن می برید.
? تکنیک زاویه تند
در این تکنیک، شما باید براساس مخالفت ها پیش بروید. مثلاً مشتری می گوید: این هزینه اش خیلی بالا است، شما در پاسخ می گویید: اگر قسطی کنیم، می توانید همین را بردارید؟
می گوید: آخر من این را فردا احتیاج دارم، شما می گویید: خوب، اگر بتوانم تا غروب برایتان آماده اش کنم، چطور؟ یعنی تا مشتری مخالفت کرد، شما از همان زاویه، راه را می بندید.
? تکنیک اجازه
ما آدم ها دوست داریم که از ما اجازه گرفته شود. پس مشتری را مجبور نکنید. بلکه باید به نحوی با او صحبت کنید که در شرایط انتخاب قرار بگیرد. مثلاً بگویید: اجازه می دهید این کار انجام بشود؟ او هم تصمیم گیری می کند تا به نتیجه آری یا خیر برسد.
? افزایش فروش
برای افزایش فروش سه راه پیش رو داریم: اول افزایش تعداد موارد فروش فردی، دوم افزایش حجم فروش به هر مشتری و سوم، افزایش تعداد دفعات فروش به هر مشتری.
مدل فروش قدیمی4 بخش داشت: اول ابراز صمیمیت(تحویل گرفتن مشتری)، دوم صلاحیت دادن به مشتری(شما چقدر پول دارید یا چقدر می خواهید هزینه کنید)، سوم سخنرانی برای مشتری(معرفی کالا) و چهارم، نهایی سازی فروش(کالا را بخر، مشتری!)
اما مدل جدید فروش برعکس شده است. توصیه می شود40 درصد از وقت خود را بگذارید برای ابراز صمیمیت و جلب اعتماد مشتری،30 درصد از وقت را به شناسایی نیازهای مشتری اختصاص دهید(برای این منظور باید خیلی با دقت به حرفهای مشتری گوش کنید)،20 درصد از وقت را بگذارید برای معرفی کالا تا نشان دهید این کالا چگونه نیاز مشتری را برطرف می کند و10 درصد آخر را هم اختصاص بدهید به نهایی سازی فروش. صحبت مشتری را قطع نکنید، وقتی او حرف می زند یک کلمه هم نگویید. اگر مکث کنید و با توجه به حرفهایش گوش کنید و سوال های مرتبط بپرسید، مشتری این گونه تعبیر می کند که او برای من ارزش قائل است. خوب سوال کنید. سوال ملایمی مثل : »منظورتان چیست؟« به مشتری می فهماندکه شما به درک نیاز او علاقمندید.
? قانون20/80 مشتری یابی
مطابق قانون20/80، به تقریب، 80 درصد از محصولات شما را20 درصد از مشتریان تان خریداری می کنند. یعنی20 درصد از مشتریان شما80 درصد از درآمدتان را تأمین می کنند. پس برای مشتریان بهتر، زمان بیشتری صرف کنید. ارتباط برقرار کنید و به مشتریان قدیمی خود زنگ بزنید. این کار بسیار آسان و البته مهم است. اما در عین حال همیشه به جذب مشتریان جدید فکر کنید. کار فروش دست کم3 مرحله دارد: پیدا کردن مشتری، توضیح دادن به مشتری که چرا خرید از شما بهترین خرید است و بالاخره نهایی سازی فروش.80 درصد از وقت تان را باید بگذارید برای پیدا کردن مشتری و صحبت با او و20 درصد باقیمانده را هم به نهایی سازی فروش اختصاص دهید.
? قانون30/70
معمولاً فروشنده ها خیلی حرف می زنند. اما فروشنده خوب، سوال های خوب و گزیده
می پرسد. شما باید به عنوان یک فروشنده،70 درصد گوش کنید و30 درصد سوال کنید. کار شما فقط کمک به مشتری است. تنها فروشنده های ضعیف هستند که زود قیمت می دهند. در یک گفتگوی خوب، مشتری خودش قیمت را می پرسد. وقتی مشتری با رفتارش به شما»نه« می گوید، فروش را متوقف نمی کند، بلکه شما را دعوت می کند به این که اطلاعات بیشتری در اختیارش بگذارید

ماهنامه نفت پارس


  






مدیریت روابط با مشتری

 

در استراتژی مشتریان، وفاداری برای هر ســازمانی اهمیت استراتژیک دارد.
وفاداری واژه ای مثبت است. دوستان و همسران از یکدیگر انتظار وفاداری دارند و از کسانی که مشکلات را می فهمند و همیشه برای حل آنها مشارکت می کنند، انتظار وفاداری وجود دارد. در بیشتر موارد وفاداری به مردم، شرکتها، و محصولات نسبت داده می شود. وفاداری، اصولاً دوطرفه و مبتنی بر همکاری است. ولی وقتی کـــه وفاداری دررابطه با مشتری مطرح می شود، تعریف سنتی، معتبر نیست. تئوری وفاداری مشتری، در ادبیـــــــات مدیریت بین المللی نسبتاً جدید است.

ریچارد اولیور (RICHARD L.OLIVER) مفهوم وفاداری را به این شکل تعریف می کند: «حفظ تعهد عمیق به خرید مجدد یا انتخاب مجدد محصول یا خدمات، به طور مستمر در آینده، به رغم اینکه تاثیرات موقعیتی و تلاشهای بازاریابی، به صورت بالقوه می تواند باعث تغییر در رفتار مشتری شود». (OLIVER, 1977)

اما این تعریف ممکن است محدود باشد. درواقع تعهد مشتری نتیجه این است که یک سازمان مزایایی را برای مشتریان ایجاد کند به طوری که آنها افزایش خرید از آن سازمان را حفظ کنند. تعهــد واقعی مشتری زمانی ایجاد می شود که مشتری بدون هیچگونه تشویقی خودش برای انجام خرید برانگیخته شود.

در 10 سال گذشته به طور قابل توجهی توجه به وفاداری مشتری، افزایش یافته است و امروزه وفاداری مشتری به عنوان دستورالعملی برای افزایش درآمد مطرح است. اما این شاید قــدم اول در تکامل مشتری مداری محسوب می شود.

بعضی ها به شوخی می گویند، اگر شرکتها وفاداری می خواهند، باید یک سگ بخرند. زیرا این کار در شرایط بازار امروز، کار دشواری است. وفاداری را می توان به دست آورد، اما سازمان باید روی این مسئله پیوسته و مستمر فعالیت کند و ایجاد وفاداری برای همه مشتریان قابل حصول نیست.

باید یک رابطه برنده – برنده بین سازمان و مشتری ایجاد گردد، و این رابطه درصورتی استقرار می یابد که طرفین احساس کنند که برایشان مزایای خاصی وجود دارد و به صورت دو قطب یکدیگر را جذب کنند.

مشتریانی که سازمان نسبت به وفاداری آنها اطمینان دارد، باید به وسیله سپری از عناصر رقابتی مانند انتخاب قیمت، توسعه عملکرد، ارتقای محصول حمایت شوند. بدون این حمایت ممکن است مشتریان به تدریج از دست بروند. (شکل 1)

هدف، تقویت ارتباط بین مشتری و سازمان در شرایط عبور از مراحل مختلف مدیریت روابط با مشتری است. از این طریق، رضایت مشتری رشد می کند و همچنین ارزش روابط بین طرفین افزایش می یابد. این همان چیزی است که مشتری را به سمت افزایش وفاداری هدایت می کند. اگر سازمان به ارضای نیازهای مشتری ادامه دهد و خدماتش را به شیوه هایی ارائه دهد که همیشه دارای تقاضا باشد، ارزش دوطرفه ای ایجاد می شود و هدف نهایی، که همان وابستگی مشتری یا مدیریت استراتژیک روابط با مشتری است، قابل حصول است.

تعریف وفاداری
قبل از دستیــابی به وفاداری، یک سازمان می بایستی آن را به طریقی قابل پذیرش تعریف کند. در اینجا سوالهایی که سازمان باید به آنها پاسخ دهد، مطرح می گردد:
تعریف سازمان از وفاداری چیست؟
معیار سنجش وفاداری در یک سازمان چیست؟
مشتریان سازمان تاچه اندازه وفادارند؟
سازمــــان هر سال چند مشتری را از دست می دهد؟
هر سال چه تعداد از مشتریـــــــان حفظ می گردند؟
برای شروع، در سازمان بایستی ارتباط با مشتریان، به شکل یک رابطه پایدار تکامل پیدا کند. اعتماد و وفاداری دوطرفه باید به تدریج و آگاهانه ایجاد شود. سازمانی که رابطه موفقی را ایجاد کند، در نبرد رقابت، پیروز شده است.

داشتن ارتباط نامحسوس با مشتری: در فرایند ایجاد وفاداری، ابتدا سازمان باید مشتری را بشناسد. در این مرحله، وفاداری به شکل ضعیفی وجود دارد. این حالت، براساس ارتباطات نیست اما به شکل نگاه کن و احساس کن است. اگر قیمت و محصولات درجای دیگر مناسب تر باشد ممکن است مشتری به سمت رقیب برود. این نگرش بر این فرض استوار است کــــــه مشتری از خود می پرسد:
برای من چکار کرده ای؟. یک مثال خوب در این مورد، رقابت قیمت در بازار رقابتی فروش سیم کارت تلفن همراه است.

ایجاد شدن روابط: در این مرحله، ارتباط عاطفی و منسجمی ایجاد شده است. سازمان با نگرش مشتری در هر دو مرحله قبل و بعد از خریـــد پیوند برقرار می کند. سازمان به خواسته های مشتری که درحال آشنایی تدریجی با سازمان است، گوش می دهد. در این مرحله، وفاداری تنها متکی به قیمت و محصول نیست. همچنین روابط به شکل یک فاکتور ظاهر می شوند، اگرچه تضمینی برای اینکه مشتری منبع دیگری را جستجو نکند، وجود ندارد. اما روابط به اندازه کافی برای وفاداری منسجم هستند که مشتری به زودی تغییر جهت ندهد. یک میل متقابل در این مرحله وجود دارد و هر دو طرف آغاز به درنظر گرفتن منافع برای رشد روابط می کنند.

یکی شدن: یکی شدن، یک ارتباط مدت دار و به طور متقابل قابل تایید است، به طوری که دو طرف بدون تسلسل به یکدیگر ملحق شده باشند. در این حالت وفاداری براساس درجه بالایی از رضایت ایجاد شده است و مشتری شخصاً به سازمان احساس تعلق می کند. وقتی که یکی شدن ادامه می یابد، ضمانت بین مشتری و سازمان به تدریج پررنگ تر می شود. در اینجا احساس رضایت مشتری و وفاداریش به سازمان افزایش می یابد.

برای یکی شدن و یا ادامه روابط، مشتری و سازمان بایستی منافعی را، حتی در مواقعی که هریک در شرایط نامناسبی قرار دارند، درنظر داشته باشند. در اینجا هدف احساس صداقت متقابل و میل به ادامه روابط است.

درنظر بگیرید که استراتژی مدیریت روابط با مشتریان رشد و تکامل تدریجی باشد. بعضی از مشتریان دارای رشد یا ظرفیت لازم برای یکی شدن را ندارند و هرگز روابط تکامل یافته ای را با یک سازمان برقرار نخواهند کرد. دیگر مشتریان دارای این ظرفیت بوده و تمایل به روابط بیشتری را دارند، اما در اینجا سازمان نقش اصلی برای نگهداری این ارتباط و رشد این روابط را بازی می کند.

یکی شدن را می توان همان حمایت کردن درنظر گرفت که درواقع مشتریان نقش تبلیغات زنده را برای سازمان بازی می کنند. سازمان را تمجید کرده و آن را به دیگران پیشنهاد می کنند. البته، پیش نیاز این مسئله، داشتن روالی مشخص و کارآمد در وضعیت سرویس، کیفیت، قیمت وغیره است.
ایجاد وفاداری با سرویس ها و محصولات ضعیف غیرممکن است.

اندازه گیریهای بحرانی
اندازه گیری وفاداری: وفاداری باتوجه به اینکه در چه قسمتی از فرایند مدیریت روابط با مشتریان باشد، به طور متفاوتی اندازه گیری خواهدشد. در فــاز جذب مشتری (فاز 1)، اندازه گیری وفاداری به تراکنشها (مانند میزان برگشتیها) مربوط می گردد. اندازه گیری منفعت و میزان سود، به محصول مثل حاشیه سود محصول، مربوط می شود. در فاز حفظ مشتری (فاز 2)، اندازه گیری وفاداری به استفاده از ارتباط گرایی (مثل رضایتمندی مشتری) مربوط مــــــی شود. در این فاز اندازه گیری سودآوری به تقسیم بندی وفاداری مالی متناسب با پتانسیل خرج توسط مشتری مربوط می گردد.

زمانی که در مورد فاز مشتری مداری استراتژیک (فاز 3) بحث می شود، معیارهای ارزش مشتری، ارزش سازمان و اندازه گیری وفاداری با یکدیگر ادغام می گردند. پیچیدگی این اندازه گیریها به طور قابل ملاحظه ای گوناگون است و این گوناگونی بستگی به تمایل فرد دارد. آیا اطلاعاتی درمورد رضایت مشتری یا آنالیز اقتصادی کسب درآمد از هر مشتری بخصوص موجود است؟ تجربه نشان می دهد که اندازه گیریهای وفاداری بایستی حداقل شامل جمع بندی از اندازه گیریهای مرتبط و اندازه گیری رضایت مشتری باشد.

وفاداری مالی، اغلب برای جمع بندی انــــدازه گیری وفاداری استفاده می شود و بیان کننده ارتباط بین خریدهای واقعی مشتری از سازمان و پتانسیل خریدکردن است. وفاداری مالی به عنوان نشانگر وفاداری، در مواردی مشخص کننده وفاداری صحیح یا غلط است. وقتـــــی که درمورد وفاداری غلط صحبت می شود، منظور شرایطی است که در آن مشتری به استفاده از محصول یا سرویس خاصی مجبور گردد. ممکن است یک مشتری از یک تعمیرگاه ماشین به دلیل ضمانت استفاده کند (در این حالت مشتری امکان انتخاب ندارد) و یا یک کمپانی خط هوایی که منحصراً دارای امتیاز است و فقط دارای یک مسیر باشد. اگر بازار فقط تعدادی انتخــاب محدود را پیشنهاد کند، به راحتی بخش بزرگی از بازار به یک موسسه اختصـــــاص می یابد. به همین دلیل، کار اندازه گیری وفاداری مالی، اغلب بایستی توسط اندازه گیری رضایت مشتری صورت پذیرد.

ارزش ماندگاری مشتری در طول عمر: از خود سوال کنید، که کل مدت زمان حفظ مشتری چقدر است و چقدر مشتری در طول مدت زندگی یا عمر خود خرید خواهدکرد؟

به جای تمرکز روی حفظ مشتری و نگهداری روابط، خیلی از موسسات این تمرکز را از دست داده و تقریباً بر جذب مشتریان جدید در راستای افزایش تعداد تمرکز دارند. این موسسات به طور مستمر در وضعیت داشتن ارتباط نامحسوس با مشتری (COURTSHIP) به سر برده و نمی توانند خود را به روابطی معنی دار برسانند. بودجه ریزی و تنظیم هدف هر دو براساس این مورد صورت می گیرد و همین مسئله در بازاریابی و تنظیم قیمتها به کار گرفته می شود. مشتریان جدید دارای بالاترین اولویت هستند، زیرا فرض بر این است که مشتریان جدید جبران کننده مشتریانی هستند که موسسه را ترک می کنند. (در حالی که، درعمل آنها کمبود سازمانها را تلافی می کنند.) اگرچه مشتریان جدید باعث می شوند که تعداد کل مشتریان همیشه در همان حد همیشگی باقی بماند، اما پتانسیل اقتصادی مربوط به رشد مشتری محدود گشته و تقلیل می یابد.

نگهداری مشتریان موجود سودآورتر از جذب مشتریان جدید است. در طول یک توسعه نرمال روابط مشتری، هزینه بازاریابی و فروش به مشتریان (مشتریان موجود) به تدریج کاهش می یابد و حاشیه کلی توسعه به طور بالقوه افزایش می یابد.

مشتری وفادار فقط روی قیمت تمرکز ندارد بلکه به عنوان حامی و طرفدار سازمان عمل کرده و در نتیجه به جذب مشتریان جدید کمک می کند.

در سال اول جذب مشتری، یا وضعیت داشتن ارتباط نامحسوس با مشتری، هزینه جذب از منفعت بالقوه متجاوز می گردد. جذب مشتریان جدید هزینه زیادی را به همراه دارد. بازگشت سرمایه تاحد زیادی به مدت دوام رابطه مشتری مربوط می شود. آیا ما از یک خرید ایزوله شده یا از شروع یک رابطه 5، 10، یا 70 سال با مشتری صحبت می کنیم؟ زمان اتمام به طول رابطه و کسب منفعت دوطرفه، و هزینه های متعاقب منفعت، بستگی دارد. درواقع، از آنجایی که مشتریان موجود حامیان و تبلیغ کنندگان مثبت و گویایی هستند، هزینه برای گرفتن هر مشتری جدید، کاهش می یابد.

از دیدگاهی دیگر، تشخیص، شناسایی و تمرکز روی ارزش طول عمر دارای تاثیر مثبتی روی نگهداری مشتری داراست، و درعوض هزینه جذب مشتری را کاهش می دهد. نرخ نگهداری برای اندازه گیری حجم معاملات مشتری به کار می رود. این نرخ نشاندهنده درصد حفظ مشتری برای موسسه در طول سال است.
نرخ ریزش، میزان درصد مشتری را که موسسه در هر سال از دست می دهد را نشان می دهد.
زمانی که یک موسسه با نرخ ریزش، 20 درصد عمل می کند (نرخ جذب 80 درصد است)، به معنی جانشین شدن یک مشتری در هر 5 سال است. به عبارت دیگر، تمام مشتریان درعرض در یک مقطع 5 سالــــه جایگزین می گردند. در این حالت، مقطعی که در طول آن موسسه قادر به تولید درآمد از مشتری است، فقط 5 ســال است که ارزش طول عمر نامیده می شود.

نرخ حفظ دارای معنی زیادی برای ایجاد ارزش است. تحقیق نشان داده است، زمانی که موسسه نرخ جذب را از 80 به 90 درصد افزایش می دهد، طول عمر مشتری از 5 سال به 10 سال افزایش می یابد (دو بــــــــرابر می شود). درواقع طول عمر، ارزش را ایجاد می کند.

عبور از مرحله سهم از بازار به مرحله سهم از مشتری: عبور از مرحله سهم از بازار به مرحله سهم از مشتری (وفاداری مالی مشتری)، یک مسئله عمومی در بحث مدیریت روابط با مشتریان در زمینه وفاداری مشتری و ارزش طول عمر مشتری است. یکی از نتایج بحث و مناظره، رشد در درک این مسئله است که یک سهم بازار بزرگ به معنی داشتن مشتریان وفادار نیست. اگر بحث مشتری در این راستا مطرح نشده باشد، درواقع تضمینی برای فردا و فروش مناسب وجود نخواهد داشت.

توجه به این نکته حائزاهمیت است که، چه ترکیبی از پیشنهادات برای مشتریان مناسب تر است؟ اگر به یک شکل با مشتریان سودآور و مشتریان بالقوه ارتباط برقرار گردد، آیا منابع بازاریابی مــــــوسسه از اثربخشی مناسبی بهره خواهندبرد؟

از وفاداری مالی مشتری تا ماندگاری مشتری: برای اینکه مشتری از وضعیت وفاداری نسبی که دارد، به وضعیت وفاداری در طول دوره زندگی برسد، بایستی بر روی اهداف استراتژیک مدیریت روابط با مشتریان تمرکز کرد. در دنیای پیچیده امروز، نقشهای زیاد و احتیاجات متناقضی باتوجه به شرایط وجود دارد. مشتـــــریان نیز با توجه به نقش خود می توانند دارای روابط گوناگونی باشند و ازطریق کانال های متفاوت ارتباط داشته باشند. این شرایط باعث می شود که سازمان به سختی قادر به ایجاد یک دیدگاه عمومی مناسب از مشتری باشد. برای رفع نیاز به وجود آمده، احتیاج به وجود سیستم های مدیریت روابط با مشتریان برای اطمینان از به کارگیری دانسته ها و دیدگاه مناسب از تمام کانال ها وجود دارد. لذا با به کارگیری سیستم های مدیریت روابط با مشتریان می توان به اهداف موردتوجه در استراتژی مدیریت روابط با مشتریان دست یافت.

مشتریان خوب چه کسانی هستند؟ بدون توجه به اینکه سازمان ازنظر مدیریت روابط با مشتریان درچه موقعیتی است، سازمان نیاز به شناخت درمورد وفاداری مشتری و سودآوری دارد. براین اساس، سازمان قادر به هدفگذاری روی وفاداری و ماندگاری مشتریان خاص علاوه بر مشتریان عام است.

در اینجا چهار وضعیت اصلی در روابط مشتری آورده شده است.
الف – مشتری وفادار و سودآور است؛
سازمان در این حالت بر عمیق کردن روابط، تقویت وفاداری و بهینه کردن سودآوری ازطریق فروش جانبی و فروش بیشتر محصول و سرویس موجود، تمرکز می کند.

ب – مشتری وفادار بوده ولی سودآور نیست؛
در این حالت سازمان بایستی روابط را حفظ کند زیرا مشتری ممکن است ازطریق فروش جانبی و فروش بیشتر محصول یا سرویس موجود سودآور شود.
ج – مشتری سودآور است ولی وفادار نیست؛
در این حالت سازمان بایستی بر تشویق و تقویت رابطه و ایجاد وفاداری کاملاً تمرکز کند.
د – مشتری نه وفادار است نه سودآور؛
در این حالت احتمال ارزشمندبودن واگذاری مشتری به رقیب وجود دارد.
مشتری به قیمت، حساس بوده و تا حد زیادی توسط تبلیغات، بازاریابی و پیشبرد فروش تحت تاثیر قرار می گیرد. زمانی که روابط رشد می کند حرکت به سمت افزایش وفاداری ایجاد می شود.

نتیجه گیری
به منظور به دست آوردن وفاداری مشتری بایستی ابتدا یک تصویر از مشتری وجود داشته باشد. مشتری یک دارایی استراتژیک است که ممکن است کوتاه مدت باشد و یا توسط تکریم به مشتری بلندمدت تبدیل گردد. بنابراین، اطلاعات مشتری را به عنوان دارایی استراتژیک می توان درنظر گرفت. ابتدا سازمان یک مشتری دارد و آن را توسط تکریم و مراقبت احاطه می کند و از هر ارتباط مشتری به عنوان فرصتی برای ایجاد وفاداری استفاده می کند.

بایستی سازمان برای پیشرفت از مرحله وفاداری مشتری به وابستگی مشتری، ابتدا به سوالهای ذیل پاسخ دهد:
اطلاعات سازمان از مشتری تاچه حد است؟ (عمق آن چقدر است؟)
درآمد سازمان از مشتری جدید چقدر است؟
درآمد سازمان از مشتری موجود چقدر است؟
پردرآمدترین مشتری سازمان کیست؟ آیــــــا پتانسیل های سازمان به کار گرفته می شود؟
مشتریان بالقوه سازمان چه کسانی هستند؟
سازمان چگونه وفاداری را تعریف کرده است؟
ســــازمان چگونه وفاداری را اندازه گیری می کند؟
مشتریان سازمان چقدر وفادارند؟
سازمان چه تعداد مشتری را در هر سال از دست می دهد؟
سازمان چه تعداد مشتری را حفظ کرده است؟
ارزش ماندگاری و طول عمر مشتریان سازمان چیست؟
کدامین مشتریان جدید نیاز به پیگیری دارند؟
کارکنان چگونه با مشتریان ارتباط هدفدار برقرار می کنند؟
کارمندان سازمان چه اهدافی را بایستی دنبال کنند؟

مترجمان: آتوسا عباس نژاد – حسین لک – شاهرخ دلفانی
abnezhad@yahoo.com
منبع: اینترنت
ماهنامه تدبیر

منابع:
1 – RICHARD L. OLIVER SATISFACTION: A BEHAVIORAL PERSPECTIVE ON THE CONSUMER NEWYORK. MCGRAW HILL 1977.
2 – CUSTOMER RELATIONSHIP MANAGMENT, A STRATEGIC IMPERACTIVE IN THE WORLD OF E-BUSINESS, STANLEY A.BROWN, 2000.
3 – STRATEGIC CUSTOMER CARE, STANELY A. BROWN, 1999.

مقاله حاضراز سایت http://www.pfeiffer.com تهیه و ترجمه شده است.


  

پیام رسان
 

+ @};-

+ رسول خوبیها (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : اگر خداوند بوسیله تو یک نفر را هدایت کند برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه در آن است در پی اهنانت دشمنان اسلام ، جنبش اینترنتی پیامیر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) راه اندازی شد از‌این‌رو،‌ از تمامی فعالان فضای مجازی دعوت می کنیم با قراردادن لوگوهای« جنبش اینترنتی پیامیر رحمت ( صلی الله علیه و آله و سلم) در پایگاه های اینترنتی و وبلاگ های خود

+ دوستان صبح یکی از افرادی که عاشقانه دوسش دارم عمل داره...کسی که خدا گفته بهشت زیره پاهاشه...از همتون التماس دعا دارم... :(

+ سلام به همه دوستای خوبم :) یه کاری رو دارم انجام میدم از همتون التماس دعا دارم. به سلامتی اون رفیقی که خدا هیچی بهش نداده به جز مرام و معرفت …

+ سلام به همگی خیلی وقته نیومدم به پیام رسان سر بزنم دلم برا همگی تنگ شده بود امشب یه شبه فوق العادس برام چون امروز وارده ارشد شدم 5 سال پیش یه همچین روزایی بود هرکی منو میدید می گفت لیسانستم به زور بگیری برات خوبه! حالا همونا هنوز لیسانسشونم نگرفتن!! قربونه همه کسایی که فکر می کردن هیچی نمیشیم فدای همتون

+ کوروش زادروزت گرامی باد <3 " <3 <3 " <3 " <3 <3 فرهاد بدرود اسطوره <3

+ سلام دوستان.میخوام بدونم بازدید وبلاگاتون چقدره؟بیشترین بازدید در روز ماله کیه؟؟

+ واقعا اگر نت نبود باید میمردیم.خوشحالم که دوستای خوبی مثه شماها دارم:) <3

+ دوستای گلم که فیس بوک دارن میتونن ادد کنن اگه دوس داشتن... آدرس:https://www.facebook.com/Mersad.SI

+ با سلام به دوستان خوبم.هرکس دوس داره با هم تبادل لینک داشته باشیم خوشحال میشم بهم درخواست بده.ممنونم از همگی.



مشخصات مدیر وبلاگ
لوگوی وبلاگ

بایگانی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
لینک‌های روزانه
صفحات اختصاصی
دسته بندی موضوعی

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ